چکیده:
این پژوهش در پی بررسی ترکیببند هفتاد و دو بیتی دختر سالار بر اساس سبکشناسی لایهای است. مسئلة اصلی آن، پاسخ به این پرسشها است که چگونه شعرستایشی بیشتر ژانرهای حماسی، تعلیمی و غنایی را در خود دارد و چه رازهای شاعرانهای در آن نهفته است که سبکشناسی لایهای به کشف آن میپردازد؟ از دیدگاه باختین در هر ژانری، مکالمهای میان سبکهای گوناگون و شکلهای متفاوت بیان وجود دارد. در این شعر مکالمهای بین ژانرهای مختلف در لایة آوایی با هارمونی و موسیقی خاصی و لایة واژگانی در درون متن و بافت صورت میگیرد. با تأمل در شعر و خوانش دوباره، میتوان متن را دوباره زنده کرد. شعری سهل و ممتنع که لایههای آوایی از جمله وزن، قافیه، ردیف، چینش واژگان و روابط حروف و لایههای واژگانی با دلالتهای گزینش واژه از جمله حسی و ذهنی، عمومیت و خاص بودن، نگاه ایدئولوژی شاعر و رمزگان واژه، ضمن جذابیت اثر آن را ماندگار ساخته است.
خلاصه ماشینی:
وقتی که شعر ستایشی نوعی گفتگو بین مادح و ممدوح باشد و با هشدار و تأکید همراه باشد و نتیجۀ آن رعیت دوستی و ظلم ستیزی باشد، نه تنها "داغ ننگ " نیست ، بلکه مدح اخلاقی است که همه را دعوت میکند به دیگران خدمت کنند و این زمانی رخ میدهد که شاعر مادح بتواند «با انتساب صفات پسندیده به ممدوحان ، روح وحشی و لجام گسیختۀ آنان را رام کرده و وادارشان کند تا نیروی مخرب و غرایز سرکش شان را کنترل کنند و خود را به دارندۀ آن صفت شبیه سازند.
شعر فارسی انبوهی از این اشعار را به عنوان پشتوانه ای غنی با خود به همراه دارد که میتوان بر اساس دانش های مختلف روانشناسی، جامعه شناسی و علوم اجتماعی به واکاوی آن پرداخت و نشانه های کور آن را روشن ساخت و دریافت که شعر فارسی شعر اخلاق مدار است و با آیین و آداب و رسوم خود، بر ضد اخلاق خط بطلان میکشد و تلاش میکند تا انسان ها را به هم نزدیک کند همان کاری که فردوسی و مولوی و سعدی و حافظ انجام داده اند.
لایۀ واژگانی زبان چون واژه زنده و پویا است و بر اساس شرایط محیطی و اجتماعی تغییر میکند در لایه های سبک شناسی ارزش بیشتری دارد و در وهلۀ اول مخاطب با واژگان ارتباط برقرار میکند و به عبارتی دیگر، میتوان گفت که مخاطب شناخت اولیه را نسبت به شاعر و نویسنده ، از طریق دایرۀ واژگان او به دست میآورد.