چکیده:
شرفالدّین حسن شفایی، معروف به حکیم شفایی، شاعر عرفانی و پزشک جسمانی و
طبیب روحانی» از شاعران نامدار ایران عهد صفوی است که در عهد حکومت شاه اول
صفوی، از شهرت و احترام خاص در میان عوام و خواص برخوردار بوده است. شعر وی با وجود
برخورداری از ویژگیهای سبک هندی تا حد قابل قبولی از افراط کاریهای شعری آن دوره، در
خیال و زبان عاری است و پارهای از اطّلاعات مهم اجتماعی و زبانی از آن مستفاد می شود. با این
همهء تا امروز تحقیقات شایان توجهی در بارة این شاعر بزرگ بویژه قصایدش صورت نگرفته
است. با توجّه به این که شفایی اصفهانی از قصیدهسرایان بزرگ دورة صفویّه به حساب می آید و
تحولاتی در این قالب شعری به وجود آورده است؛ بنابراین در این مقاله برآنیم تا ویژگیهای
سبکشناسی و نوآوریهایی را که شاعر در اشعارش بدانها داشته، در سه سطح زبانی»
فکری و ادبی بررسی نماییم.
خلاصه ماشینی:
بررسی قصاید در سطح نحوی قصاید شفایی اصفهانی در این سطح هم نکاتی به شرح زیر در بر دارد: حرف اضافۀ مضاعف: یعنی آوردن دو حرف اضافه در پیش و پس متمّم فعل، حرف اضافۀ نخست معمولاً «به» بوده است: نئی مسیح ولیکن لبت چو روح اللهدرآورد به تن اندر حیات موتی را (ق 9، ب 18) تقدّم فعل بر سایر ارکان جمله: دیدم به کام خویش سلمی راجاوید ثنا ملک تعالی را (ق 10، ب 1) «یکی» علامت نکره: به مکتب تو یکی کودک است عقل نخستکه گریهناک روان میکند الف بی را (ق 9، ب 19) یاء تمنّی و ترجّی: مرا در حبس زندان صفاهاندریغا کاش بودی یک زلیخا (ق 8، ب 16) «را» علامت حرف اضافه: دیدهبانان فلک را خواب راحت شد حرامبس که بیند دستبرد از چشم طوفانزای من (ق 59، ب 18) جابهجایی ضمیر: رشح انصاف چکد بر چمنم دیر به دیرزان، بهر چند، گلی رویدم از شاخ ضمیر (ق 21، ب 1) ضمیر متّصل به حرف ربط: آن کند رأی تو کش خاطر فرمان خواهدچه گمانهای غلط داشت به خاطر تقدیر (ق 21، ب 39) غلط بودن به معنی در اشتباه بودن: نبود روز نخست این چنین و این غلط استز دور داشته دست گمان بر آن آتش (ق 31، ب 54) فعل دعایی: از افعال دعایی امروزه فقط باد (مخفّف بواد) باقی مانده است امّا در قدیم صیغ مختلف صرفی آن رایج بوده است: همیشه تا بگذارد چنین که در کارستخدای کم مکنادم ز دودمان آتش (ق 31، ب 54) کام دل شیرین مبینام از سپهر ترشرویاز ترنج او گَرَم تبلرزۀ صفراستی (ق 70، ب 19) 2- سطح فکری شفایی اصفهانی در این سطح نیز دارای ویژگیهایی است که نشانگر غنای فکری اوست و او شاعری مضمون ساز و معنی گراست؛ همان طوری که «شعر هندی، شعری معنیگراست نه صورتگرا، و شاعران به معنی بیشتر توجّه دارند تا به زبان.