چکیده:
کاهش یا افزایش وقف بر صوفیه در دورۀ ایلخانی (735- 656 ق) با کسب مشروعیت از طریق اسلامپذیری و انطباق با فرهنگ و تمدن ایران رابطۀ مستقیم داشت. ایلخانان نامسلمان به کسب مشروعیت از طریق عرفا و مشایخ نیازی نداشتند و در نتیجه در دورۀ آنها وقف بر صوفیه راکد ماند. پس از سقوط خلافت بغداد و افزایش اسلامپذیری ایلخانان بر دست عرفا و مشایخ، وقف بر صوفیه در روند جدید حاکمیت ایلخانی رو به افزایش نهاد. برخی از شخصیتهای مؤثر مانند خواجه رشیدالدین فضلالله در روند انطباق فرهنگی از طریق عرفا نقش مهمی داشتند. افزایش وقف بر صوفیه موجب بهبود وضع اقتصادی عرفا و مشایخ گردید و بنابراین، حکومت ایلخانان مسلمان برای عرفا و مشایخ هم از نظر مالی و هم از نظر معنوی و اجتماعی، سودمند بود.
The decrease or increase in Waqf (charitable endowment) on Sufis during the Ilkhanid period (656-735 AH) was directly related to gaining legitimacy through Islamization and conformity with Iranian culture and civilization. The non-Muslim Ilkhanids did not need to gain legitimacy through Sufis and their masters, and as a result, the charitable endowment remained stagnant. After the fall of the Baghdad caliphate and the Ilkhanids' Islamization at the hands of the Sufis and their masters, the charitable endowment on Sufis in the new trend of Ilkhanid rule increased. Some influential figuers, such as Khawaja Rashid al-Din Fadlullah, played an important role in the process of cultural adaptation through Sufis. The increase in the charitable endowment on Sufis has improved their economic status. Therefore, the rule of the Muslim Ilkhanids was beneficial to the Sufis and their masters financially and spiritually and socially.
خلاصه ماشینی:
در کتاب دین و دولت در ایران عهد مغول تألیف شیرین بیانی ، گرچه فصل هفتم بـه شکوفایی تصوف و شرح حال شیوخ و تشـکیلات صـوفیان ایـن عصـر اختصـاص یافتـه ، موضوع وقف و منزلت عرفا در ارکان حکومت ایلخانی بررسی نشده است (بیانی ، ١٣٧١).
حاکمیت این دو ایلخان ، با شرایط فرهنگ و تمدن ایران و جامعـۀ مسـلمان سـازگار نبود و گرچه برخی شخصیت های ایرانی همچون خواجه نصیرالدین و خاندان جوینی در این راه کوشش هایی به کار بردند، اما وفاداری ایلخانان و اشراف و امرای مغول به یاسـا و یوسون چنگیزی مانعی بزرگ بود.
ایـن امـر بـا مسلمان شدن ایلخان مغول پیوند داشت : تکودار بر دست یکی از مشایخ این دوره ، شـیخ کمال الدین عبدالرحمان رافعی (وفات : ٦٨٣ق ) مسـلمان شـد (وصـاف ، ١١٠).
مسـلمان شدن ایلخان رویدادی مؤثر در تاریخ ایران در دورٔە مغول بوده است و آثار آن نه تنها بـه وقف بر صوفیان ، موضوع اصلی این مقاله ، مربـوط اسـت ، بلکـه در زمینـه هـای سیاسـت داخلی ، روابط خارجی ، اقتصادی فرهنگی نیز قابل توجه بوده داشت .
کوشش امیر نوروز برای مسلمانی غازانخان در درون خـود حـاکی از حقیقتـی بـود: مخالفت و سرکشی امرا و شاهزادگان علیه ایلخانان قبلی برخی افراد چون امیـر نـوروز را به این فکر رهنمون ساخت که برای جلوگیری از آشـفتگی امـور، نویانـان و شـاهزادگان قالب حکومت ایلخانی را با اسلام آوردن ایلخان تغییر دهنـد یـا بـه عبـارت دیگـر، از راه تطبیق با شرایط فرهنگی ایران راه تمرد امرا و اشراف مغـول بسـته شـود.