چکیده:
سرآغاز قرن دهم هجری تاریخ تحولات ایران با دوره روی کار آمدن صفویان مقارن است؛ به نحوی که ایران رفتهرفته جای خود را با صورت و سیرت خاصی در تاسیس دولت و نظامسازی سیاسی متجلی میسازد. همکاری محقق کرکی و روزبهان خنجی دو فقیه بزرگ ایرانی این قرن با دولتهای شیعی (صفوی) و سنی (عثمانی و ازبک) از لحاظ فکری نقش بهسزایی در لایهبندیهای اندیشه سیاسی آن دوره دارد. سوال اصلی در این پژوهش نیز بر اساس همین همکاری تنظیم شده است؛ اینکه خدمات فکری این دو شخصیت موثر در دو حوزه اهل سنت و تشیع، چگونه به دولتهای عثمانی و صفویه در ماندگاری، فرهنگسازی، مصالحات و منازعات آن دولتها کمک میکند؟ از یک طرف ظرفیتسازی محقق کرکی در همکاری با صفویان با اغتنام فرصتی تاریخی نه تنها به محک عملی در عالم سیاست دست مییازد؛ بلکه با رویکرد تحولگرایانه و استکمالی ظرفیتهای علمی و نظری را جایگزین منشهای تقریبا ناکارآمد پیشین میکند، در حالی که روزبهان خنجی، همتای سنی او، نه تنها سلطنت خان ازبک و سلطان عثمانی را تا منصب امامت بالا میبرد؛ بلکه احکام و فتاوای فقهی خود را وسیلة خونریزیها و کشورگشاییهای این سلاطین جور تحت عنوانهای جهاد در راه خدا قرار میدهد. واکاوی ساخت اندیشگی این مقوله در ابتدای قرن دهم با رویکردی مقایسهای، کمک میکند به روش و منش دو عالم شیعی و سنی همعصر، در شرایط تثبیت و نهادمندی سیاسی دولت صفوی و تداوم وجاهت دولت عثمانی پی ببریم.
خلاصه ماشینی:
سـوال اصلی در این پژوهش نیز بر اساس همین همکاری تنظیم شده اسـت ؛ اینکـه خـدمات فکری این دو شخصـیت مـوثر در دو حـوزه اهـل سـنت و تشـیع ، چگونـه بـه دولت های عثمانی و صفویه در ماندگاری، فرهنگ سازی، مصالحات و منازعـات آن دولت ها کمک میکند؟ از یک طرف ظرفیت سازی محقق کرکی در همکـاری بـا صـفویان بـا اغتنـام فرصـتی تاریخی نه تنها به محک عملی در عالم سیاست دست مییازد؛ بلکه با رویکرد تحـول- گرایانه و استکمالی ظرفیت های علمی و نظری را جایگزین منش های تقریبـا ناکارآمـد پیشین میکند، در حالی که روزبهان خنجی، همتای سنی او، نه تنها سلطنت خان ازبک 1 *استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اگرچه این تأثیرات و فعل و انفعالات، در پس اغراض و نیت های دولت های ازبـک و عثمانی از یک منظر به رحل اقامت برخی از علمای سنی از ایران منجر شـد؛ امـا محـور اصلی این تقابل ها، از صحنه های نبرد، به رویاروییهای نظری و اندیشه ای در باب امامت و خلافت تغییر جهت داد و به نحوی بنیادی، علمای شیعه را مصمم کرد که برای تثبیت نظام سیاسی شیعی صفویه ، ضمن ورود مستقیم به عرصه سیاست ، سازوکار نظریه مندی و تبیـین مفاهیم نظامسازی را در همۀ شئون سیاست و حکومت (بالاخص جنگ و صلح ) بـا نمـایی جدید به رخ بکشانند.