"نمایش از یک طرح ساده،مضمون روان و شیوه اجرائی سادهای برخوردار است که کارگردان با استفاده از عنصر بازی در بازی به یک اجرای جذاب و دیدنی دست پیدا میکند،اما نویسنده در بازگوئی حقایق زندگی هنرمندان و پرداختن به معضلات اجتماعی،بیکاری و پیامدهای حاصل از آن به نوعی دچار پراکندگی و آشفتگی میشود و این مهم تا مرحلهای پیش میرود که لحظاتی از نمایش به دلیل موضوعات تکراری،پیش پا افتاده و همیشگی به طنزهای رایج و میانپردههای طنز تبدیل میشود.
در زوزه سگان(کرمانشاه) نویسنده و کارگردان:هواس پلوک در زوزه سگان از مضمونی عاشقانه برخوردار است و افسانه عشق و شیدائی آدمهای مختلفی را روایت میکند،در نگاه اول نمایش از قصهای محکم،داستانپردازی و شخصیتپردازی پر گره و پرکشمکش و منجسمی برخوردار است که جذابیت نهفته در اینگونه مضامین مخاطب را تا پایان همراهی میکند،اما متأسفانه کارگردان در اجرای نمایش دچار مشکل میشود، استفاده از عناصر کاذبی چون رنگهای مختلف،رقص و آواز و همچنین طراحی دکور و صحنهای که بیشتر جهت زیبائی استفاده میشود تا استفاده کاربردی از آنها به اصل قصه لطمه میزند."