چکیده:
رسانهها به عنوان ابزار ارتباط، همواره اهمیت کلیدی در تاثیر بر افکار عمومی دارند و برای رسیدن به این منظور از شگردهای گوناگونی استفاده میکنند. یکی از این شیوهها بازنمایی واقعیت یا عرضه آن به گونهای است که مخاطب را برای پذیرش واقعیت از دریچه نگاه آن رسانه اقناع نماید. تکرار و تعمیم بازنمایی منجر به کلیشه سازی یا ساخت تفکر قالبی درباره یک موضوع یا گروه خاص در ذهن مردم جامعه میگردد. کتب ادبی هر کشوری نیز به عنوان یک رسانه که هدف آن اقناع مخاطب است، کمابیش درگیر کلیشههای مثبت یا منفی است که از جانب جامعه به نویسنده القا شده است و او نیز در یک کنش متقابل مروّج این تفکرات قالبی میباشد. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا با استفاده از روش تحلیلی، توصیفی به واکاوی کلیشههای جنسیتی موجود در کتاب «زوجة احمد»، اثر «احسان عبدالقدوس» بپردازد. هدف این جستار ارائه خوانشی ارتباط محور از این متن ادبی و بررسی میزان بهرهگیری این نویسنده برجسته مصری از کلیشههای مربوط به جنسیت برای انتقال اندیشههایش میباشد. دستاورد حاصل از این تحلیل نشانگر آن است که وی در این داستان تلاش نموده است تا با ساخت شخصیت کلیشهای از یک زن موفق، نقشهای زن و مرد را به صورت انگارههای قالبی به مخاطب القا نماید. این داستان در حقیقت پاسخی به نظریات افراط گونه مکتب فیمینیسم است که تمامی کلیشههای جنسیتی را عامل ظلم به زن و تضییع حقوق او میداند.
خلاصه ماشینی:
تحليل نحؤە بازنمايي کليشه هاي جنسيتي در داستان «زوجۀ أحمد» اثر احسان عبدالقدوس مهين حاجي زاده * آرزو شيدايي ** صديقه حسيني *** چکيده رسانه ها به عنوان ابزار ارتباط ، همواره اهميت کليدي در تأثير بر افکار عمومي دارند و براي رسـيدن بـه اين منظور از شگردهاي گوناگوني استفاده ميکنند.
از معدود پژوهش هاي صورت گرفته در مـورد آثـار ايـن نويسـنده پايـان نامـه اي است با عنوان «بازتاب شخصيت زن در داستان هاي احسان عبدالقدوس (أنا حره- و أين عمري )» که توسط علي مفتخرزاده دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه بين المللي امام خميني (ره)، با راهنمايي عليرضا شيخي و مشاورٔە رضا ناظميان نوشته شده اسـت .
(همان : ۴۶) احسان عبدالقدوس در داستان «زوجۀ أحمد» به دو صورت بـه بازنمـايي کليشه هاي جنسيتي پرداخته است : ۱/۵: کليشه سازي کليشه سازي را ميتوان به دو نوع تقسيم کرد: کليشـه سـازي توصـيفي کـه نشان ميدهد اعضاي گروه نوعا چگونه هستند؛ مثل : «زنان مهربان و ملايم هستند.
» (معيني فر، ۱۳۸۸: ۱۷۲) نويسندٔە «زوجۀ أحمد» که فردي صـاحب نظـر در مـورد مسـائل زنـان در جامعه مصر به شمار ميرود، تحت تأثير آموزه هاي ديني و در کنار تأثيري که از فضاي حاکم بر جامعۀ پسـا اسـتعماري مصـر و ديگـر بـلاد عربـي پذيرفتـه است ، ضمن دفاع از حقوق برابر زن و مرد در عرصه هاي مختلف ، مـي کوشـد تا با بهره گيري از کليشه سازي توصيفي ، الگويي موفق از يک بانوي شـرقي را بـه مـردم و بخصـوص گـروه مخـاطبين خـاص کـه زنـان جامعـه را تشـکيل ميدهند معرفي کند.