چکیده:
امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریهی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظمهای سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دورهی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآوردههای ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّتهای روانی و سوژههایی که مسیر تکاملی خاصی را میپیمایند، مفید و موثّر است و برای تحلیل همه جانبهی چنین شخصیّتهایی به کار میآید. در میان قصائد عربی برخی از آنها ممتاز و در درجهی اولی اهمیّت قرار میگیرد، از جملهی آنها قصیدهی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونهای نمادین از رابطهی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن میگوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریهی لکان و عناصر سهگانه در نظریهی او به تحلیل قصیدهی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان میدهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّتهای نمادین دریانورد و درویش آنها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنشهای شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق میافتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان میپذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان، نظريۀ روانکاوي ژاک لکان با تکيه بر عناصر سه گانه ، مشهور به نظم هـاي سه گانه (نظم خيالي ، نظم نمادين ، نظم واقع ) در دورٔە اخير به يکي از پرکاربردترين نظريات بـراي نقد و بررسي فرآورده هاي ادبي تبديل شـده اسـت .
در ميان چکامه هاي عربي برخي از آنها ممتاز و در درجۀ اول اهميت قرار مي گيرد؛ از جملۀ آنها، قصيدٔە البحار و الدرويش خليـل حـاوي اسـت که به گونۀ نمـادين و سـمبليک از رابطـۀ ميـان شـرق و غـرب بـا توجـه بـه بکـارگيري دو شخصـيت دريانورد و پارسامرد سخن ميگويد.
نتيجه نشان مي دهد که شاعر به عنوان روايتگر شخصيت هاي نمادين دريانورد و درويش ، آنها را بـه سرعت از ساحت خيالي بيرون آورده و وارد ساحت غير ممکنات يا سـاحت واقـع قـرار داده اسـت و در طي اين مرحله ، کنش هـاي شخصـيت را بـراي دسترسـي بـه ناپيـداها و امـور غيـرممکن کـه در ساحت نمادين اتفاق مي افتد، به تصـوير کشـيده اسـت .
هر چند پژوهش هاي مستقل انـدکي دربـارٔە ايـن قصـيده معـروف وجـود دارد، اما پژوهش هايي که به صورت کتاب و مقاله بـه طـور کلـي شـعر خليـل حاوي را مورد بررسي قرار داده اند، اين قصيده را هم جزو مواد پژوهشي خود جاي داده اند؛ مانند مقالۀ «بنية الرمز الديناميکي و دلالاته فـي شـعر خليـل حـاوي » (١٩٩٩) در مجلـۀ الکترونيکـي نـزوي در عمـان کـه توسـط محمـد جمال باروت نگاشته شده و نويسنده در اين مقاله به بررسي رمزهاي موجود در شعر شاعر که بحار و درويش از جملـه آن هـا هسـتند، پرداختـه اسـت .