چکیده:
ناکارآمدی نظام توثیق اموال در کشور ما باعث شده است نویسندگان حقوقی به معرفی راهکارهای جایگزین توثیق اموال بپردازند تا از این طریق نارساییهای نظام حاکم بر رهن تا اندازهای جبران شود. یکی از این روشها که البته هنوز در کشور ما رواج فراوانی ندارد، استفاده از نهاد بیمه عمر مانده بدهکار است. این نهاد در قوانین فعلی آورده نشده و نیز شرایط و احکام آن مشخص نگردیده است؛ لذا شناخت این نهاد و شرایط و احکام آن میتواند به رواج بیشتر آن کمک نماید. نهاد بیمه عمر مانده بدهکار در واقع حدّ فاصل بیمههای اشخاص و بیمههای اموال است و خصوصیاتی از هر دو نهاد را در خود دارد؛ لیکن این نهاد دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از بیمههای زندگی، متمایز و به بیمههای اموال نزدیک میکند. در این بیمه انتقال خطر عدم پرداخت وام به بیمهگر منتقل میشود و در ازای آن وامدهنده به عنوان ذینفع بیمه تعیین میشود. در این نهاد برخلاف سایر بیمههای زندگی، سرمایه سیر نزولی دارد و تابعی از مانده بدهکاری اعتبارگیرنده است، پرداخت حق بیمه اجباری است و نیز ذینفع پس از تعیین قابل عزل نیست. با عنایت به کارآیی این نهاد از حیث پوشش ریسک عدم بازپرداخت تسهیلات و نیز مطلوبیت این نهاد برای متقاضیان أخذ تسهیلات، لازم است قوانین ناظر بر حوزه وثایق بانکی و نیز قراردادهای اعطای تسهیلات در راستای رواج بیشتر این نهاد مورد اصلاح قرار گیرند.
The ineffectiveness of the mortgage regime in our country has led legalwriters to introduce alternatives instead of mortgage so that the failure of themortgage regime partially to be less. One of these methods that still is notprevalent in our country is using of the mortgage protection policy. Ii notlisted in the current legislation and not express its provisions; thereforeunderstanding this institution and its provisions can helps to this institutionIs more common. Mortgage protection policy located between the propertyinsurance and life insurance and There are features of both institutions in thisinsurance; but this institution has certain characteristics that distinct it fromlife insurance and close to property insurance. In this insurance the risk ofnon-payment of loans transferred to the insurer in exchange for the lender isdetermined as the beneficiary of insurance. In this institution, unlike otherlife, investment is reduced and the investment is the amount of remainingdebt, payment of premium is compulsory and also the beneficiary isirrevocable. Given the effectiveness of this contract in terms of covering therisk of non-repayment of the loan as well as the suitability of this contractfor the applicants, it is necessary to amend the rules on banking and loancontracts in order to further extend this contract.
خلاصه ماشینی:
در باب استدلال دوم که تعيين ذينفع به صورت معوض را در حکم انتقال ميدانـد و غيرقابل تغيير بودن ذينفع را از آن نتيجه ميگيرد نيز بايد گفت ، قـراردادي کـه در کنـار عقد بيمه منعقد ميگردد، نميتواند ماهيت عقد بيمه عمر را تغيير دهد، در مثال مـا نيـز «الف » در قراردادي لازم متعهد ميشود که «ب» را به عنوان ذينفع بيمه نامه تعيين نمايـد، «الف » اين کار را انجام ميدهد؛ پس تعهد قراردادي خود را انجام داده است ليکن بعـدا وي را عزل مينمايد، اين عزل، حتي نسبت به همان قرارداد لازم نيز تخلـف قـراردادي محسوب نميشود چه رسد بـه اينکـه بخـواهيم از آن، غيرقابـل عـزل بـودن ذينفـع را استنباط نماييم ؛ زيرا موضوع تعهد آن است که «ب»، به عنوان ذينفع تعيين شـود و ايـن تعهد نيز انجام شده است مگر آنکه گفته شود تعهد به تعيين «ب» به عنـوان ذينفـع ، بـه طور ضمني حاوي اين تعهد نيز هست که وي را عزل ننمايد، به عبارت ديگر تعهـد بـه تعيين وي به عنوان ذينفع ، به طور ضمني حاوي تعهد به عدم عزل است .
در بيمه عمر مانده بدهکار حتي اگر نظريه فوق نيز پذيرفته مـيشـد، تعيـين ذينفع ، در قبال دريافت وام، عوض محسوب نميشود کـه وي را از ايـن بـاب غيرقابـل عزل بدانيم بلکه غيرقابل عزل بودن ذينفع در اين بيمه نامه ، از مقتضيات اين عقد اسـت ، طبع اين بيمه نامه به گونه اي طراحي شده که شخصـي غيـر از وامدهنـده نمـيتوانـد بـه عنوان ذينفع تعيين شود زيرا اثر اين قرارداد اين است که در صورت فوت بيمه شده کـه همان گيرنده وام اسـت ، شـرکت بيمـه ، بازپرداخـت وام را متقبـل شـود و از آنجـا کـه بازپرداخت وام تنها در وجه يک شخص قابل کارسازي است و او نيز وام دهنـده اسـت ، وجود ذينفعي غير از وي، قابل تصور نيست .
در رابطه با بحث ما مقرره آمره اي وجود ندارد ليکن معمول آن است که شرکت هـاي بيمـه در صورت تحقق خطر موضوع عقد بيمه عمر مانده بدهکار، سرمايه بيمه را بـه صـورت يکجا پرداخت مي نمايند.