چکیده:
خلاءهای عمیق فکری، فرهنگی و سیاسی قرن حاضر و ضرورت پاسخگویی به آنها
اقتضای آن را دارد که حقیقت هستی را بر اساس رهیافت عقلانی به انسان معاصر نشان
دهند تا او بتواند در سایه سار آن نیازهای روحی و روانی خود را تأمین کند. همچنین
بتواند دولتی را تشکیل دهد که انسان را مظهر عالیترین جلوة خداوندی،که دارای روح
کرامت و بزرگواری است، بداند. در چنین حکومتی، روح معنویت و عدالت و صلح و مساوات
در کالبد همه جامعه دمیده میشود، آحاد اجتماعی در آن نقش اساسی و سازندهای برعهده
دارند و رأی آنان در سرنوشت خویش تأثیرگذار است. در چنین دولتی که منبعث از مردم
است کارگزاران دولت بر اساس مهر و محبت عمل میکنند و خود را نماینده مردمی
میدانند که آنان را برگزیدهاند تا منویات و مقاصد آنها را به انجام برساند. در
عصر ما، امام خمینی(س) چنین هویتی را احیا کرد و نظریههای برگرفته از روح دین را
به جهان تشنه چنین فرهنگی ارائه داد. در نوشتار حاضر کوشش شده است تا به مقدار
مجال، تأثیر امام خمینی(س) بر احیای چنین هویت فرهنگی سیاسی بر مبنای عزت و حکمت و
مصلحت مسلمانان تبیین گردد.
خلاصه ماشینی:
"امروزه بیش از هر زمان دیگر نیازمند تحلیل حرکت و دریافتن رمز و راز تحولاتی هستیم که امام خمینی(س) در حوزه های فرهنگی ـ سیاسی از خود بر جای گذارده و هویت دینی و اسلامی را، بار دیگر، در قرنی احیا نموده که هیچ امیدی به بازیابی هویتهای آن نبوده یا اندک امیدی نسبت بدان وجود داشته است.
صاحب مثنوی میگوید: جان نباشد جز خبر در آزمون هر که را افزون خبر جانش فزون [مولوی دفتر 2: 3326] از آنجا که موضوع گفتار ما در حوزة تأثیر اندیشههای امام خمینی(س) در هویت فرهنگی ــ سیاسی مسلمانان است لازم است که ابتدا تعریفی از مفاهیم هویت، فرهنگ و سیاست ارائه گردد.
) در کتاب نضدالقواعد الفقیهه در جایگاه مصلحت در فقه میفرمایند: همانگونه که در علم کلام بیان میگردد افعال خداوندی دارای غرض و هدفی میباشد و از طرف دیگر محال است که اهداف و اغراض متوجه خود خداوند گردد، بلکه هدفش برای مصلحت بندگانش میباشد و آن مصلحت عبارت است از جلب منفعت یا دفع ضرر، و این (منفعت و یا ضرر) یا دنیوی است و یا اخروی، و احکام شرعی از یکی از این امور چهارگانه خارج نمیباشد.
در نگاه اندیشمندان ما مبانی احکام و قوانین مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس الامری است که مصلحت واقعی خصوصیت تعیینکنندهای در آن دارد و در بررسی عینی و تجربی مصالحی که معمولا در جوامع به ویژه در جوامع سیاسی مختلف مد نظر قرار میگیرد، این ویژگی و خصوصیت را با تعابیر گوناگون بیان میکنند که نشان از بنای عقلایی بودن آن دارد."