چکیده:
در ادامه خطبه پرهیزگاران به روایت نوف بکالی امیرمومنان علیه السلام درباره سه نشانه و ویژگی دیگر شیعه واقعی میفرمایند: «لا یدخل فی الامور بجهل، ولا یخرج من الحق بعجز. ان صمت لم یعیه الصمت، وان نطق لم یعبه اللفظ، وان ضحک لم یعل به صوته»؛ ندانسته به کاری دست نزند و به سبب درماندگی از حق بیرون نشود. اگر سکوت کند، از سکوت خسته نشود و اگر سخن گوید از گفتن درنماند و اگر بخندد، صدایش بلند نشود . از منظر امیرمومنان علیه السلام مومن راستین و شیعه پرهیزگار با شناخت و آگاهی کارهای خود را انجام میدهد و از روی نادانی و جهل قدم در راه نمینهد. وی سرسپرده حق است و هیچ عاملی او را از حق بازنمیدارد و هنگام حرکت در مسیر حق استوار و مستحکم است و احساس ناتوانی و درماندگی نمیکند؛ زیرا رفتار او آگاهانه و سازنده و برخاسته از منطق صحیح است. اگر تشخیص داد سکوت کند، و سکوت را به مصلحت خود و حق یافت، از سکوتکردن خسته نمیشود. در مقابل، هرگاه سخنگفتن را وظیفه و تکلیف خود دانست، سخن میگوید و سخنگفتن او را ناتوان نمیسازد.
خلاصه ماشینی:
مثلاً، چون رفيقش نماز ميخواند، او نيز نماز بخواند، یا چون رفيقش میخواهد به مسجد برود، او نیز دوستش را همراهي كند، يا چون دوستش از او میخواهد، همراه او به سينما ميرود؛ درواقع انجام كار برایش مهم نیست و آنچه برايش مهم است، همراهي با دوستش میباشد؛ در اين صورت حتي نمازي كه فقط برای همراهي با دیگری خوانده ميشود چندان ارزش ندارد و باعث تقرب و تعالي نميشود.
بنابراین يكي از شرايط ارزشمندي كار، اختيار كامل فرد برای انجام عمل و شوق و میل او به انجام كار است نه اينكه عوامل بیرونی باعث شوند انسان عملی را از روي اجبار و اكراه انجام دهد.
از دیدگاه اميرمؤمنان( وقتی شيعة واقعي به حقانيت كاري پي برد، همة توان خود را براي انجام حق و عمل به وظيفهاش بهكار ميگيرد و با قدرت و صلابت پاي حق ميايستد و احساس ناتواني و ضعف نميكند.
شيعة واقعي كسي است كه وقتي با آگاهي و اختيار كاري را شروع كرد باجديت كار را به اتمام ميرساند و آن را ناتمام رها نميكند.
البته این عالم هرجا احساس وظيفه كند، سخن ميگويد و پرسشها را پاسخ ميدهد، اما در موارد ديگر لب به سخن نميگشايد و براي حفظ احترام و ادب در برابر دیگر بزرگان حاضر در مجلس سكوت ميكند و برای سخنگفتن و اظهارنظر پيشقدم نميشود.
كار شيعة واقعي از آگاهي و تشخيص وظيفه ناشی میشود و كاملاً اختیاری است و چنان نيست كه مهار و اختيار از كف او خارج شود.