چکیده:
بهدلیل ماهیت پیچیدة بحرانها و خطر سوانح، دولتها در کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته نمیتوانند بهتنهایی و بهشکل مؤثر بحرانها را مدیریت کنند و حضور مردم و اجتماع در این عرصه، بهویژه در قالب سازمانهای مردمنهاد، ضروری است. مطالعة حاضر، با اتخاذ «رویکرد مدیریت اجتماعمحورِ خطر سوانح» و استفاده از ترکیب دو روششناسی کمّی (پیمایش در میان مدیران دوازده سازمان مردمنهاد) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی و مصاحبة عمیق نیمهساختاریافته با 45 نفر از مسئولان و کارشناسان مدیریت بحران در شهر تهران بهویژه در نهادهای اجرایی و مراکز مطالعاتی و دانشگاهی)، با طرح همگرا، به بررسی و تحلیل نقش سمنها در مدیریت بحران شهر تهران پرداخته است. یافتهها نشان داد که در مجموع سمنهای مدیریت بحران در شهر تهران عملکرد ضعیفی در این عرصه دارند. این سمنها جایگاهی در سیاستگذاری بحران ندارند و تا حد زیادی به مؤسساتی با ماهیت خیریهای و آموزشی تقلیل یافتهاند. دلایل این ناکامی را میتوان با استناد به مقولاتی چون فقدان نیروهای متخصص، نیت انتفاعگرایانة مدیران و اعضای این سازمانها، فقدان چشمانداز و برنامة کلان و راهبردی مشخص در زمینة مدیریت بحران، تعدد سازمانهای متولی غیرتخصصی در حوزة بحران، وابستگی به دولت، بیاعتمادی دولت به آنها، فقدان شبکة منسجم و در نتیجه جزیرهای عملکردن، و نهادینهنشدن مفهوم بحران و سانحه توضیح داد. در مجموع، دلالت یافتهها بر این است که سمنهای مدیریت بحران، بهمعنای واقعی، در مدیریت بحران مؤثر نیستند.
Given the complex nature of crisis management, the effective management of the crisis is possible just by cooperation of people, government and non-governmental organizations. The present study adopts a "community-based risk management approach" and uses a combination of both quantitative (a survey among 12 managers of non-governmental organizations) and qualitative methodologies (45 semi-structured interviews with crisis management officials and experts), in examining the role of NGOs in crisis management in Tehran. The findings show that, NGOs of crisis management in Tehran have poor performance and do not have any place in crisis policies, and to a large extent have been reduced to institutions of charity and training. The reasons for this failure can be explained by various categories such as the lack of specialized staff, the utilitarian intention of managers and members, the lack of vision and specific macro and strategic plan for crisis management, interruption of non-specialist organizations in the area of crisis, state dependence, state distrust to them, the lack of a coherent network and the failure to institutionalize the concept of crisis and disaster. In brief, NGOs, are not effective agents for crisis management and have little effect on the crisis management structure in Tehran.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ جایگاه سازمان های مردمنهاد در مدیریت بحران شهر تهران کرم حبیب پور گتابی،١ بهزاد کاری جعفری 2 (تاریخ دریافت ٩٨/٠٣/١٥، تاریخ پذیرش ٩٩/١٢/١٥) چکیده به دلیل ماهیت پیچیدٔە بحرانها و خطر سوانح ، دولت ها در کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته نمیتوانند به تنهایی و به شکل مؤثر بحرانها را مدیریت کنند و حضور مردم و اجتماع در این عرصه ، به ویژه در قالب سازمانهای مردمنهاد، ضروری است .
وفق این رویکرد، گرچه سازمان های دولتی در سطوح ملی، منطقه ای و محلی، نقش مهمی در مدیریت خطر سوانح دارند، نقش مشارکت و درگیری فعال اجتماعات در سطح محلی مهم تر است ؛ چراکه به دلیل درگیری اجتماع در کل فرآیند مدیریت خطر سوانح ، به نیازهای واقعی و ضروری و نیز منابع آنها توجه بیشتری شده و مشکلات با مداخلۀ مقتضی برطرف میشود (مرکز مطالعات و همکاری بین المللی،٣ ٢٠١٠).
در ایران، سازمان های مردمنهاد نقش بالقوه مؤثری در هر کدام از چهار مرحلۀ چرخۀ مدیریت بحران دارند و نقش آنها در این چرخه ، از نظر قانونی نیز تصریح شده است ؛ به طوری که قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور (١٣٨٧) در تعریف «مدیریت جامع بحران» در بند ب از مادٔە ١، این مدیریت را وظیفۀ توأمان بخش های دولتی، غیردولتی و عمومی دانسته و برای سازمانهای مردم نهاد نقش موازی قائل شده است : «مدیریـت جامع بحران، فرآیند برنامه ریزی، عملکرد و اقدامات اجرایی است که از سوی دستگاههای دولتی، غیردولتی و عمومی پیرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات (مدیریت خطرپذیری) و مدیریت عملیات مقابله و بازسازی و بازتوانی منطقۀ آسیب دیده (مدیریت بحران) صورت میپذیرد».