چکیده:
تبیین موضوع: یکی از چالشهایی که بسیاری از شهرها در نتیجۀ افزایش جمعیت و مصرف زمین، با آن مواجهاند، از بین رفتن سیستم پشتیبان حیات یا شبکهی زیرساخت سبز است. حضور زیرساخت های سبز به اندازۀ زیرساختهای مصنوع برای جوامع مدرن ضروری است و از دست رفتن آنها هزینه های پنهانی برای جامعه به دنبال دارد. از آنجا که زیرساختها سبز ارائه دهنده خدمات اکولوژیک متعددی برای سکونتگاه ها هستند، امروزه اهمیت بسیاری دارند. روش: در روش شناسی این پژوهش ابتدا به مطالعه و بررسی اسناد و مدارک علمی مرتبط با بنیان نظری و همچنین اسناد فرادست و همتراز و موضوعی منطقه مذکور پرداخته و سپس با استفاده از تصاویر ماهوارهای از محصولات سری ماهوارهای Cartosat-1/IRS-P5 در بازه زمانی 2008 تا 2015 به مطالعه زیرساخت سبز پرداخته شده است. یافتهها: اصول و مراحل صحت تطبیقی مطالعات در حوزه طبقه بندی اراضی و ... جهت تأیید مراحل بکار رفته است، بعد از آن آشکارسازی تغییرات با مدل، انجام شده است. در گام بعدی نیز مولفههای آمایش سرزمین که شامل پراکنش فضایی، گسترش، همجواری و کفایت بودهاند، با استفاده از تکنیک های آمار فضایی درمحیط ArcMap مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج: نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که تغییرات و گسترش زیرساخت های سبز در بازه زمانی و مکانی مورد نظر از اصول آمایش سرزمین تبعیت نمی کند، و پراکنش فضایی نامتعادل، گسترش ناهمسو، سازگاری متوسط و کفایت نامطلوب را در زیرساخت های سبز نشان می دهد.
Objective: The destruction of the life support system, also known as the green infrastructures, is one of the challenges posed by population growth and increased land consumption. Green infrastructures are as essential to modern societies as conventional forms of infrastructures and their loss imposes hidden costs on the community. Green infrastructures are of the utmost importance today since they provide various ecological services to settlements. Methods: We first review the theoretical foundation as well as the available thematic documents of the district. We then study the green infrastructures of the district using Cartosat-1(IRS-P5) satellite imagery from 2008 to 2015. Results:we apply the principles of the comparative validity of research in the area of settlement classification to validate the future stages of the research. We have then attempted to detect variations using the model. In the next step, spatial planning factors including spatial distribution, expansion, neighborhood, and sufficiency have been analyzed using spatial statistics techniques in ArcMap. Conclusion: The results of this study indicate that the transformation and expansion of green infrastructures do not conform to the principles of spatial planning, which points to unbalanced spatial distribution, inconsistency, moderate adaptability, and the inadequacy of green infrastructures.
خلاصه ماشینی:
تحليل فضايي زيرساخت هاي سبز با استفاده از اصول آمايش سرزمين (مطالعه موردي : منطقه ٢٢ تهران ) آرام ابراهيمي a و١، مرتضي توکلي b ،عبدالرضا رکن الدين افتخاري c a دانشجوي کارشناسي ارشد گروه برنامه ريزي آمايش سرزمين ، دانشگاه تربيت مدرس ، تهران ، ايران .
بر اساس مباحث فوق در اين پژوهش به تحليل فضايي زيرساخت هاي سبز با استفاده از اصول آمايش سرزمين در منطقه ٢٢ تهران پرداخته شده است .
بنابراين مقاله در پي پاسخ به اين سـوال اسـت که تغييرات (زماني و مکاني) گسترش زيرساخت هاي سبز در منطقه ٢٢ تهران تا چه ميـزان از اصـول آمـايش سـرزمين تبعيت ميکند؟ پيشينۀ نظري مفهوم زيرساخت سبز، برنامه ريزي فضايي و اصول حاکم بر آنها بايد توجه داشت اصطلاح زيرساخت سبز، ميبايست در دو سطح متفاوت مورد بررسي قرار گيرد.
اين اصول که به صورت خلاصه در جدول شماره ٢ ذکر شده اند، ميتوانند مبنايي براي ايجاد ارتباط ميان رويکرد زيرساخت سبز و ساير فعاليت هاي برنامه ريزي موجود، جهت تحکيم اقدامات فعلي در زمينه حفظ و نگهداري ارزش هاي بوم شناختي زمين و پاسخگويي به نيازهاي توسعه ، قرار گيرند (٣٦ :٢٠٠٦ ,McMahon &Benedict ).
Ecosystem and Human Health in Urban Areas, Using Green Infrastructure: A literature review, Landscape and Urban Planning.
Green infrastructure: concepts, perceptions and its use in spatial planning, Landscape, (June), 290.