چکیده:
گلستان سعدی یکی از آثار منثور قرن هفتم هجری است که به زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در بین حکایات این کتاب برخی حکایات هستند که ساختاری مطابق با نظریههای ساختارگرایی داستانی معاصر دارند که یکی از این حکایات، حکایت مشتزن از باب سوم گلستان است. روش «ولادیمیر پراپ» یکی از این روشهای نقد است. او با توجه به طبقهبندی داستانها که بیشتر بر اساس محتوا و درونمایة داستانها بود، ردهبندی خود را بر روی فرم و ساختار داستانها بنا نهاد. ما در این پژوهش بر اساس نطریة پراپ نشان خواهیم داد که حکایت مشتزن گلستان سعدی با الگوی پراپ مطابقت دارد. بیشتر کارکردهایی که پراپ عنوان کرده است در این حکایت وجود دارند. رویهمرفته نوزده خویشکاری اصلی در این حکایت وجود دارد که ترتیب آنها اندکی تغییر کرده است و برخلاف نظریة پراپ که عروسی را خویشکاری نهایی میداند، این حکایت با خویشکاری نجات پایان مییابد. البته وجود این خویشکاریها در حکایت گواه این مدّعاست که سعدی نیز ساختار خاصی برای حکایات خویش دارد.
خلاصه ماشینی:
بر طبق نظريۀ ريخت شناسي بررسي شده اند که به چند مورد اشاره مي شود: «ريخت شناسي قصۀ جنگ مازندران بر اساس روش پراپ » (١٣٧٩) عنوان مقاله اي است از بهرام جلالي پور که ساختار قصۀ جنگ مازندران را بر اساس اين نظريه انجام داده است .
«ريخت شناسي قصۀ قلعۀ ذات الصور در مثنوي طبق نظريۀ ولاديمير پراپ » (١٣٨٩) عنوان مقالۀ ديگري است از مسعود روحاني و سبيکه اسفنديار که اين داستان مثنوي را بر اساس نظريه پراپ تحليل کرده اند.
«بررسي حرکت هاي داستاني در هزارويک شب با تکيه بر الگوي ولاديمير پراپ » (١٣٩١) عنوان مقاله اي است از جواد اصغري و زينب قاسمي اصل که داستان هاي هزارويک شب را بر اساس اين نظريه تحليل کرده اند.
بنابراين همۀ اين کارکردها در اين حکايت شايد نمودي نداشته باشند و يا جابجا شده باشند، اما چارچوب اصلي اين حکايت ، همان است که پراپ در ريخت شناسي قصه هاي پريان عنوان کرده است .
صحنۀ آغازين اين حکايت نيز از زبان راوي و به طور غيرمستقيم از زاويۀ ديد افراد ديگري که همان سوم شخص هست ، بيان شده است : ث -١) صحنه آغازين a توجه به چگونگي آغاز شدن قصه ، از موضوعات مهم در مبحث ريخت شناسي است که قهرمان قصه را معرفي ميکند (بهنام ، ١٣٥:١٣٨٩).
کاربرد اين کارکردها به گونه اي است که مي توان گفت اين خويشکاري ها با آن چه پراپ در ريخت شناسي قصه هاي پريان عنوان کرده ، شباهت نزديکي دارند.