بررسی رمان "الّذین یحترقون" از نجیب کیلانی بر اساس مکتب رئالیسم مقاله

این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی در دو حوزة ساختار و محتوا رمان «الّذین یحترقون» از نجیب کیلانی (1931-1935) نویسندة معاصر مصری را بر اساس مکتب رئالیسم مورد ارزیابی قرار داده است. قسمت محتوایی شامل مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی است که در رمان نویسنده به آن‌ها توجّه نشان داده است و در بخش ساختاری نیز بازتاب برخی عناصر داستانی موجود در رمان چون: شخصیّت‌ها، زاویة دید، زبان کاربردی و گفتگو از منظر مکتب رئالیسم مورد ارزیابی قرار گرفته است. از مهم‌ترین دستاوردهای جستار در بخش محتوایی رمان مذکور این است که نویسنده به مسائلی چون: آزادی، زن، ازدواج، طلاق، عدالت، فقر، مسائل اخلاقی و... که از ویژگی‌های مکتب رئالیسم است، توجّه نشان داده‌ است و در قسمت ساختاری رمان، عنصر شخصیّت اهمیّت بیشتری نسبت به سایر عناصر دارد و خواننده می‌تواند با خواندن داستان، نسبت به شخصیّت‌ها احساس عشق، علاقه یا تنفر کند و از رهگذر آن با جامعه ارتباط برقرار کند. رمان الّذین یحترقون از نظر داستانی ساختار منسجمی دارد که بیشتر  با دو شیوة ‌‌‌روایت دانای کل و اول شخص به بیان نابرابری‌ها، بی‌عدالتی‌ها و مسائل اجتماعی و اخلاقی  جامعه می‌پردازد.

قسمت محتوايي شامل مسائل اجتماعي، اقتصادي و اخلاقي است که در رمان نويسنده به آن ها توجّه نشان داده است و در بخش ساختاري نيز بازتاب برخي عناصر داستاني موجود در رمان چون : شخصيّت ها، زاويۀ ديد، زبان کاربردي و گفتگو از منظر مکتب رئاليسم مورد ارزيابي قرار گرفته است . کيلاني در «اّلذين يحترقون » درون مايۀ رمان خويش را از جامعۀ مصر الهام گرفته و به مسائلي هم چون : ازدواج ، طلاق ، افسون زن ، رشوه ، مسئلۀ تساوي و عدالت اجتماعي ، عدم مساوات و برابري در استفاده از امکانات پزشکي جهت رفاه حال مردمان روستايي و مشکلات اخلاقي و اجتماعي اشاره دارد. الف -٢) مسائل اخلاقي و معايب جامعه پرداختن به مسائل جامعۀ معاصر در آثار رئاليستي، گاه در قالب توجه به مسائل اخلاقي و غيراخلاقي ديده ميشود که اين مسئله در رمان «الذين يحترقون » در قالب مسائلي چون : افسون زن ، دزدي، تساوي و عدالت اجتماعي نمود پيدا کرده است . ج ١: ٢٩) ميتوان گفت ، يکي از مهم ترين مشکلات مصر که ذهن بسياري از اصلاح طلبان و اديبان مصري را به خود مشغول کرده ، مسئله فقر است (الدّسوقي، ١٩٧٣: ١٨٩) کيلاني در رابطه با اين مسئله به اين اشاره دارد که فقر و نداري سبب شده تا کاميليا به فکر ازدواج با کسي باشد، که از درآمد خوبي بهره مند باشد.