چکیده:
گستره مفهومی ورزش فارغ از متغیرهای بیرونی تاثیرگزار و تاثیرپذیر قابل شناخت نبوده و تنها در حوزه فعالیتهای جسمانی و یا ذهنی نمیگنجد. ورزش در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تاثیر گذاشته و متعاقباً تاثیر میپذیرد. با توجه به اهمیت بررسی علمی و شناخت کارکردهای ورزش در عرصه سیاست و روابط بین دولتها و سایر بازیگران بینالمللی، در این پژوهش به مطالعه رابطه ورزش، سیاست و روابط بینالملل پرداخته شده و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده تحلیلی- توصیفی بوده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانهای گردآوری شده است. مطالعات و بررسیهای صورتگرفته، بیانگر تاثیرگذاری حوزه ورزش با تکیه بر قابلیتهای نرمافزاری خود، در مولفههای اصلی سیاست و روابط بینالملل مانند امنیت، صلح، منافع ملی، قدرت، دولت- ملتسازی، اقتصاد، پذیرش سیاسی، همبستگی و همگرایی، ایدئولوژی، دیپلماسی ورزشی و قدرت نرم است. از سوی دیگر، حوزه ورزش همواره تحت تاثیر جهتگیریها و رویکردهای حاکم بر سیاست و روابط بینالملل از سوی بازیگران دولتی و غیردولتی این عرصه قرار دارد.
خلاصه ماشینی:
از کتاب ها و مقالات منتشر شـده در ايـن زمينـه مـيتـوان بـه کتـاب "ورزش و روابـط بين الملل "(راجر لورمور و آدرين بودر،٢٠٠٤) و انتشار ترجمه فارسي آن (١٣٩٣) و "فوتبـال عليه دشمن "(سايمون کوپر،١٣٨٩) و مقاله هاي"ورزش و روابط بين الملل :جنبه هاي مفهـومي و تئوريک "(افشين زرگر،١٣٩٤)، "ديپلماسي ورزشي بين ايـران و آمريکـا"(هوشـنگ شـهابي، ١٣٨٣)، "ورزش و سياست "(مصطفي ملکوتيان ،١٣٨٨)، "نقش تبعـي و تسـريع کننده ورزش در فراهم کردن شرايط صلح در بين دولت ها"(مهدي محمدي و رضا التيامي نيـا،١٣٩٤)، "ورزش از ديدگاه مکتب فرانکفـورت "(شـهاب الـدين سـاداتي،١٣٨٨)، "سياسـت و ورزش (محمـود گودرزي، حسن اسدي، محمد خبيري و مرتضي دوستي،١٣٩١)، و تحقيق "ورزش و سياسـت بين المللي"(مسعود کاظمي،١٣٧٨) اشاره نمود.
از سوي ديگر، نقش دولـت هـا در سياست گذاريهاي ورزشي به ويژه در موضوع ارتباطات و همکاريهـاي ورزشـي بـا ديگـر کشورها و سازمان هاي بين المللي فعال در حوزه ورزش قابل توجه است که اين امر را براسـاس مطالعات و بررسيهاي صورت گرفته ، ميتوان به نوعي تابعي از سياست خارجي دولت هـا و رويکردها و ملاحظات حاکم بر آن ها دانست که در بخش رابطه ورزش و روابط بـين الملـل به آن اشاره خواهد شد.
گسـترش ايدئولوژي به واسطه تاثير بر افکار عمومي ، جهت دهي و ايجـاد مقبوليـت در افکـار عمـومي جهاني يا کشورهاي رقيب ، از ديرباز مورد توجه سياست مداران بوده و ورزش به عنوان ابـزاري موثر براي دستيابي به اين هدف ، در دوران جنگ سرد و حتي پيش از آن ، مورد استفاده قـرار ميگرفته است به طوريکه حزب فاشيست ايتاليا وآلمان برايپرورش حس هويت ملـي از ورزش بهره ميجستند و اعضايحزب کمونيست شورويسابق بانفوذدر ميان ورزشکاران و فرهنگيـان به آموزش ايدئولوژي سياسي خود پرداخته و گسترش آن را در رويدادهاي فرهنگي و ورزشـي بين المللي پيگيري کرده و با سرمايه گذاري در اين حوزه ، مرکز توجه افکـار عمـومي جهـاني را هدف قرار ميدادند (گودرزي و همکاران ،١٣٩١: ٢١ -٢٢).