چکیده:
انقلاب عباسی براساس ایدئولوژی مذهبی مبتنی بر مشروعیت علی شکل گرفت و خلافت عباسی
براساس ملاقات با محمد بن علی، نوه ابو هاشم، به عنوان امام تعیین شد. اما در پی انقلاب، اختلاف بین شاخههای حسینیه و خالص _و همه شاخههای شیعه بهروی کار آمدند. این مقاله نشان میدهد
که در سال ۱۴۵ مق /۷۶۲م. بهعنوان نتیحة شورش محمد بن نفسزکیه نقطهعطف محوری در کشور
رخ داده است. خواندن این مقاله از استدلالهای مطرحشده در مکاتبات اعلامشده بین دو طرف که منحصر در تاریخ طبری حفظ شده است، نشان میدهد که چرا در پی این شورش، عباسیان در نهایت براساس داعیان اصلی» مشروعیت یافتند و این اصلی غیر قابل توصیف است.
0
The Abbasid Revolution rode to power on a religious ideology based
upon ʿAli’s legitimacy and the Abbasid Muhammad b. ʿAli’s supposed
appointment as imam by ʿAli’s grandson Abu Hashim. In the wake of the
Revolution, however, the differences between the Hashimiyya and purely
ʿAlid branches of the proto-Shiʿa came to a head This article demonstrates
that the pivotal theological turning point occurred in the year 145/762,
as a result of the revolt of the Hasanid Muhammad al-Nafs al-Zakiyya.
The article’s close reading of the arguments adduced in the purported
correspondencebetween the two sides, preserved uniquely in al-Tabari’s
chronicle, reveals why in the wake of this revolt the Abbasids ultimately
found the legitimating theology of their original daʿwa to be untenable.
خلاصه ماشینی:
اينکـه ايـن عضـو قبيلـۀ هاشـمي به خاطـر شـخصيت برجسـته وي انتخـاب شـود، ايـن گفته هـا ماننـد اظهـارات مسـعودي در مــورد قيــام نفــس زکيــه بــود کــه اثبــات شــده اســت به خاطــر دينــداري عميــق بــه او ســوگند بيعــت داده شــد: احضاريــه نفــس زکيــه بــه خاطــر زهــد و خيــر خواهي اش (ابوالحســن ، علــي بــن حســين مســعودي ،مروج الذهــب و معــادن الجوهــر؛ ويرايــش : مفيــد محمــد قمي هــا،٤ جلــد، بيــروت : دارالکتــب علميــه ، بي تــا، جلــد ســوم ، ص :٣٦٠).
او گفـت کـه چگونـه شــما ولايــت علــي را بــه ارث برديــد زمانــي کــه فرزنــدان او (ازطريــق نســب مســتقيم مــرد) هنـوز زنـده هسـتند؟٢٦ اگـر داعيـان عباسـي موعظـه کردنـد کـه مشـروعيت سياسـي بـر وراثـت از علـي اسـتوار اسـت ، چـه کسـي به عنـوان جانشـين واقعـي پيامبـر شـناخته شـده اسـت ؟ پـس چگونــه فقــط ابوهاشــم به عنــوان يکــي از فرزنــدان مســتقيم علــي ، مي توانــد ميــراث از همــۀ خانـدان علـي را به طـور مسـتقيم ، انتقـال دهـد؟ دوم اينکـه ، نفـس زکيـه بـر اسـاس سـه اصـل ادعــا مي کنــد کــه بهتريــن فــرد داراي اصالــت و نســب از خانــدان بني هاشــم اســت : الـف ) او و بـرادرش بهتريـن فرزنـدان را دارنـد، زيـرا آنهـا از نسـل بهتريـن مـردان و زنـان در اسـلام هسـتند کـه شـامل : فاطمـه بنـت اسـد٢٧ مـادر فرسـتادة خـدا (همسـر پدربـزرگ پيامبـر عبدالمطلـب ) در جاهليـت و نـوادگان دختـرش فاطمـه در اسـلام بودنـد.
), Culture and Memory in Medieval Islam: Essays in Honor of Wilferd Madelung,( London: محتـواي نامه هـا نشـان مي دهـد کـه قيـام نفـس زکيـه ، يـک چالـش واقعـي بـراي ادعاهـاي مذهبـي عباسـيان اسـت کـه بايـد بـا اسـتفاده از ضـرب سـکه بـه آن پاسـخ داده مي شـد.