چکیده:
کتاب نمایش در دوره ی صفوی نوشته ی یعقوب آژند، اثری است که با شیوه ای تاریخ نگارانه به ذکر اجراهای نمایشی رایج در دوره ی صفویه و ریشه ها و پیشینه ی این شیوه های اجرایی میپردازد و لذا ازنظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژهای برخوردار است. در این مقاله ابتدا با قیاس مختصری از این اثر با برخی آثار دیگر چاپ شده در زمینه ی تاریخ نمایش درایران، جایگاه آن را در بین این آثار تبیین و وجوه ممتاز آن را مشخص کردیم. در ادامه ضمن بررسی روش فصل بندی وشیوه ی ارائه ی این تاریخ نگاری و مقایسه ی آن با شیوه های رایج تاریخ نگاری تئاتر این اثر را به عنوان اثری در حوزه ی تاریخ تئاتر ایران مورد نقد قرار دادهایم. درهمین راستا با استفاده از نظریه ی اجرا، برخی گونه های ذکر شده در اثر، به عنوان گونه های اجرایی مورد بررسی قرار گرفتهاند و نقاط قوت و ضعف آنها نیز بیان شدهاند و در پایان با بررسی رویکرد کلی اثر در رابطه با تاریخ نگاری نمایش، جایگاه اثر به عنوان یک اثر دانشگاهی ارزیابی شده است.
The book of the theatre in Safavid period by Yaghoob Azhand is a work that historically mentions the theatrical performances common in the Safavid period and the origins and backgrounds of these practices, and is therefore of particular interest to historians. In this article, first, by briefly comparing this work with some other works published in the field of History of theater in Iran, we outline its place among these exegetical works and its distinguished aspects. In the following, while reviewing the method of segmenting the method of presenting this historiography and comparing it with the conventional methods of theater historiography, we have criticized this work as a work in the field of Iranian theater history. In the same way, using the theory of performance, some of the species mentioned in the work have been examined as executive types and their strengths and weaknesses have been expressed. Finally, by examining the general approach of the work in relation to the historiography of the play, The work's status is evaluated as an academic work.
خلاصه ماشینی:
نقد روششناختی کتاب نمایش در دورۀ صفوی مجید سرسنگی 1 صادق رشیدی 2 ، فرهاد امینی 3 چكيده کتاب نمایش در دورۀ صفوی، نوشتۀ یعقوب آژند، اثری است که مؤلفِ آن با شیوهای تاریخنگارانه اجراهای نمایشی رایج در دورۀ صفویه و ریشهها و پیشینۀ این شیوههای اجرایی را ذکر میکند و درنتیجه، از نظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژهای برخوردار است.
اما بعدها با انتشار دیگر آثار پژوهشی مهم، مانند کتاب تعزیه و تعزیهخوانی بهقلم عنایتالله شهیدی و نیز کتاب نمایش در دورۀ صفوی، که موضوع نقد این مقاله است، مسلّم و مبرهن گشت که راههای نرفتۀ تاریخی و پژوهشی بسیاری وجود دارد که باید طی کرد و به غنای پژوهشهای تاریخی در عرصۀ هنرهای نمایشی ایران افزود.
هرچند کتاب نمایش در دورۀ صفوی با نگرشی کلی و استناد به نگاه حسین واعظ کاشفی درباب نمایش و تقسیمبندیهای آن چهارچوب نظری و رویکرد مشخص نظریهپردازانهای ندارد، اما همین استناد نوعی نگاه ایرانی و بومی در تقسیمبندیهای اثر ایجاد کرده است که خودبهخود اثر را قابلتوجه خواهد کرد.
بهطور کلی، خاستگاه انواع گونههای نمایشی خاستگاهی آیینی و مذهبی قلمداد میشود (براکت 1384؛ زاریلی و دیگران 1393) و بهنظر میرسد که کتاب نمایش در دورۀ صفوی گونههای نمایشی را نه از منظر خاستگاه و ریشه، بلکه از منظر کاربرد و رویکرد (لااقل بهصورت عرفی) ذیل عنوان مذهبی و غیرمذهبی طبقهبندی کرده است، اما بهناچار برای تاریخنگاری خاستگاههای نمایشی را هم مدنظر قرار داده که باعث ایجاد اختلال در دریافت مخاطب میشود.
This work is licensed under the Creative Commons Attribution 4.