چکیده:
مارکو شولر از اساتیدی است که درباره رویکرد تعاملی پیامبرk با قبایل اهلکتاب و مخصوصاً یهود، مطالعاتی داشته است. آیات متقن قرآن در گزارش نحوه برخورد پیامبرk با گروههای ناهمگون جامعه و تعامل با اقشار و اقلیتها، میتواند الگوی الهی برای کارگزاران حکومت اسلامی و راهگشای تصمیمگیری در عرصه سیاست داخلی و خارجی باشد. سرهسازی تفاسیر قرآنی از روایات ناروا و پیرایه زدایی از این حقیقت تاریخی، چهرهی قرآنی سیره پیامبرk را بهدوراز خشونت نشان میدهد. پژوهش حاضر درصدد است با روش اسنادی و ابزار کتابخانه و مطالعه متون، به پاسخ سؤال اصلی نائل شود. نتیجه تحلیلهای تفسیری آن است که در مقابل نظر شولر، اسلام نیاوردن موجب اخراج یهود نبود، بلکه پیمانشکنی و حوادث بازار بنیقینقاع میتواند از موجبات اخراج آنها باشد. همچنین مراجعه گزینشی به منابع و عدم تحلیل، از آسیبهای مطالعه این مستشرق در مورد بنیقریظه و بنینضیر است. بر اساس آیات کریمه قرآن و تاریخ اسلام، دو شیوه در تعامل پیامبرk با یهود مدینه وجود دارد. گفتگو، صلح، معاهده و بهناچار برخورد قهرآمیز که با خروج طرف مقابل از چارچوب روابط متمدنانه و پیمانهای اجتماعی است؛ اما طبق سیره قطعی و قرآنی پیامبرk، رفتار او از دایره عدالت و انصاف خارج نبوده است.
Marco Shuler is one of the professors who have studied the Prophet's interactive approach with the tribes of the people of the Book, especially the Jews. Strong verses of the Holy Quran, in reporting on how the Prophet (PBUH) dealt with varied groups in society and interaction with different strata and minorities, can be a divine model for the officials of the Islamic government. Strong verses of the Holy Quran, a report on how the Prophet (PBUH) dealt with varied groups in society and interaction with different strata and minorities, can be a divine model for the officials of the Islamic government and a guide for decision-making in domestic and foreign policy. Purifying Qur'anic interpretations of false narrations and modifying this historical fact, shows the Qur'anic face of the Prophet's biography far from violent. The present study intends to answer the main question with the method of documentation, library tools, and the study of texts. The result of the interpretive analysis is that, contrary to Schuler's view, the non-acceptance of Islam did not lead to the expulsion of the Jews from Medina, but the breach of contract and the events of the BANI QINAGHAA market could lead to their expulsion. Also, selective reference to sources and lack of analysis, are from troubles of research of this Orientalist, about BANI QURAYZAH and BANI NADIR. By regarding to the verses of the Holy Quran and the history of Islam, there are two ways in which the Prophet (PBUH) interacted with the Jews of Medina, dialogue, peace, agreement or inevitably strong reaction which is the result of the other side's departure from the framework of civilized relations and social covenants. But according to the definite and Qur'anic tradition of the Prophet (PBUH), his behavior has not been outside the scope of justice and fairness.
خلاصه ماشینی:
قابل اعتماد نبودن سنت اسلامی در باب بنیقینقاع، عدم اشاره به تاریخ دقیق آن و مشتبه شدن اولین اخراج با بنینضیر، اشاره به منبع واقدی در درآمیختن روایات مختلف در این باب (بهعنوان نمونه اشاره به آیه 58 انفال و پیمانشکنی یهود که عمدتاً به بنیقریظه مربوط دانسته شده، ولی بارها به آن استناد شده است) درنهایت استناد به آیات قرآنی برای اخراج بنیقینقاع را چندان روشن نمیداند.
بررسی هرچند سعی شده به منابع مسلمانان مراجعه شود؛ اما گزینشها قابل تأمل است تا جایی که چنین به ذهن متبادر میشود که اگر عبدالله نبود، مجازات سنگینتری (همچون سرنوشت بنیقریظه) برای بنیقینقاع توسط پیامبر( رقم میخورد.
شولر در ادامه به توطئه کشتن پیامبر( اشاره کرده است که در پی آن محاصره بنینضیر آغاز شده است (در چند سطر بعد به پیمانشکنی اشاره شده است)، چنانکه آیه 5 سوره حشر مطابق با تفاسیر اسلامی بر آن دلالت دارد، درختان نخل آنها را از بین بردند و با این کار آنها دلبستگی خود را به مدینه از دست دادند و بر ترک وطن و مصادره اراضیشان موافقت کردند.
اگر آن را اولین اجتماع بنینضیر برای جنگ با مسلمانان بدانیم (فخر رازی، مفاتیح الغیب، 1420ق: 29/ 502)، برخلاف ماجرای بازار بنیقینقاع است (طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1412 ق: 3/ 128، فخر رازی، مفاتیح الغیب، 1420 ق: 7/ 155-154)؛ چراکه در این ماجرا، بنیقینقاع که از شجاعترین قبایل یهودی بودند، به جنگجو بودن خود فخرفروشی نمودند و بهنوعی میتوان آن را اعلانجنگ به شمار آورد.