چکیده:
عدالت فضایی از مباحثی است که در سال های اخیر در میان برنامه ریزان و جغرافیدانان اهمیت ویژهای یافته است. از آنجا که
خدمات شهری ساختار دهنده ی شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر میباشد، بیعدالتی در نحوی توزیع آن، تاثیر
جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت شهر گذاشته است. بر این اساس، هدف نوشتار حاضر، بررسی و تحلیل عدالت کالبدی و
فضایی در یک نمونه تجربی) شهرهای منطقه سیستان (است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جهت تجزیه و تحلیل از
نرم افزار SPSS و مدل SAW استفاده گردیده است. نتایج نشان داد، عدالت فضایی و کالبدی در زمینه برخی متغیرها) ١٤
متغیر از ٥١ متغیر (، مرتبه های متوسط به بال، درصد بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. اما این درصدها مقدار زیادی از کل
درصدها را به خود اختصاص نداده است. همچنین ضریب تغییر نیز محاسبه و بر اساس آن به متغیرها نیز رتبه داده شده است،
که رتبه یک به متغیر) مراکز آموزشی و دانشگاهی (و رتبه ٥٠ و ٥١ متعلق به متغیرهای) شهربازی و سینما (داده شده و بیان
می کند، این مقیاسها به ترتیب قویترین و ضعیفترین مقیاسها در سنجش سطح عدالت کالبدی و فضایی شهرهای منطقه
سیستان میباشند. در ادامه نیز ابعاد عدالت کالبدی و فضایی در شهرهای منطقه سیستان بر اساس نظرات متخصصان و
ساکنین، سنجیده شده است. میانگین رتبهای و ارزیابی ابعاد) اداری، آموزشی، بهداشتی، فرهنگی و مذهبی، خدمات اجتماعی،
خدمات رفاهی، انتظامی، تاسیسات شهری (از دیدگاه متخصصین و از دیدگاه ساکنین شهرهای سیستان با توجه به طیف نانلی،
نشاندهنده وضعیت نامطلوب این ابعاد است. همچنین نتایج حاصل از رتبه بندی شهرهای منطقه سیستان بر اساس مدل
SAW نشان داد، شهر زابل با زن به دست آمده ٠/٥٤٣، بالترین رتبه و شهر ادیمی با وزن به دست آمده ٠/٠٥٥ پایینترین
وزن را به خود اختصاص داده اند.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاصله نشان داد که مهارت هاي سه گانه نفوذ سازماني يعني توانايي شبکه سازي ، نفوذ بين فردي و هوشياري اجتماعي تاثير معناداري در سطح ٩٩% بر هر دو استراتژي تصميم گيري يعني احساسي بودن و منطقي بودن دارند.
لذا توصيه مي شود آموزش و پرورش استان مازندران با تدوين يک استراتژي بلند مدت راهکارهايي براي افزايش نفوذ مديران طراحي و اجرايي نمايد تا تصميم گيري در اين سازمان با سهولت و رواني بالايي انجام گيرد.
بنابراين ميتوان گفت که نفوذ سازماني ؛ رفتاري فردي ، فرايندي تعاملي و مکانيسمي براي اثرگذاري مديران سازماني بر زير دستان است به نحوي که در نگرش ها، ارزش ها، عقايد و رفتارهاي آنان تغييراتي در جهت اجراي خواسته هاي سازماني مديران ايجاد شود (مقيمي، ١٣٨٦: ٢٠).
در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به اين سوال مي باشيم که نفوذ سازماني بر استراتژي هاي تصميم - گيري در سازمان آموزش و پرورش چه تاثيري دارد.
١- توانايي شبکه سازي بر استراتژي منطقي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.
٢- نفوذ بين فردي بر استراتژي منطقي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.
٣- هوشياري اجتماعي بر استراتژي منطقي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.
٤- توانايي شبکه سازي بر استراتژي احساسي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.
٥- نفوذ بين فردي بر استراتژي احساسي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.
٦- هوشياري اجتماعي بر استراتژي احساسي بودن تصميم گيري در سازمان آموزش و پرورش تاثير دارد.