چکیده:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش منابع سازمانی بر سودآوری باشگاه های حرفه ای فوتبال ایران با میانجی گریمزیت رقابتی بود. تحقیق حاضر، از نوع توصیفی- همبستگی بود که به روش آمیخته انجام شد. جامعهی آماریتحقیق حاضر در مطالعه کیفی و کمی شامل کلیه نخبگان آگاه در صنعت فوتبال بود. در بخش کیفی از اشباعاطلاعاتی استفاده شد که اطلاعات با 14 مصاحبه به اشباع رسید، در این بخش نمونه ها به صورت هدفمند طبقه ایانتخاب شدند. همچنین در بخش کمی از نمونه گیری هدفمند استفاده شد که شامل 100 نفر از اساتید مدیریتورزشی و کارشناسان فوتبال بودند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات در بخش کمی، شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن مورد تایید هشت تن از اساتید خبره مدیریت ورزشی قرار گرفت.همچنین برای بررسی پایایی متغیرها از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که مشخص گردیدکه داده ها از پایایی مناسبی برخودار بودند. از روش تحلیل محتوا در جهت بررسی مصاحبه های متخصصین و ازروش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی. ال. اس در جهت بررسی مدل تحقیق استفاده شد.نتایج نشان داد که در قالب مدل تحقیق، منابع سازمانی و مزیت رقابتی بر میزان سودآوری در باشگاه های فوتبالحرفه ای ایران تاثیر معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که مزیت رقابتی در این رابطه، نقش میانجی جزئی رابازی می کند؛ بنابراین پیشنهاد می گردد تا باشگاه های فوتبال ایران با بهبود وضعیت منابع سازمانی و توسعه مزیترقابتی، در جهت رسیدن به سودآوری اقدام نمایند.
The aim of the present research was to investigate the role of organizational resources on the profitability of Iranian professional football clubs by competitive advantage mediation. The present research was descriptive-correlational and was conducted using mixed method. The statistical population in both qualitative and quantitative study included all the informant elites in football industry. In the qualitative phase, the data was saturated with 14 interviews and the samples were selected using stratified purposive sampling. For the quantitative phase purposive sampling was also used which contained 100 football experts and university professors of sport management. The data collection instrument in the quantitative phase was a researcher-made questionnaire whose content validity was confirmed by eight sport management experts. Also, Cronbach's alpha and composite reliability were used to determine the reliability of variables. Content analysis was used to analyze the interviews with experts and structural equation modeling using Smart PLS was applied to evaluate the model. The results showed that within the research framework, the organizational resources and competitive advantage had significant influence on the profitability of professional football clubs. The results also showed that the competitive advantage in this regard has the role of a minor mediator. It is then recommended that Iranian football clubs develop the status of the organizational resources and competitive advantage to reach profitability.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد که در قالب مدل تحقیق ، منابع سازمانی و مزیت رقابتی بر میزان سودآوری در باشگاه های فوتبال حرفه ای ایران تأثیر معناداری دارد.
همچنین نتایج نشان داد که مزیت رقابتی در این رابطه ، نقش میانجی جزئی را بازی میکند؛ بنابراین پیشنهاد میگردد تا باشگاه های فوتبال ایران با بهبود وضعیت منابع سازمانی و توسعه مزیت رقابتی، در جهت رسیدن به سودآوری اقدام نمایند.
همچنین نتایج نشان داد که چهار عامل کارایی، کیفیت ، نوآوری و پاسخگویی به مشتری ، مؤلفه های مزیت رقابتی و هفت مؤلفه رسانه ، تبلیغات ، حامیان مالی ، درآمد از طریق برند و فعالیت تجاری ، هواداران ، درآمد روز مسابقه و سایر منابع ، مؤلفه های سودآوری در باشگاه های حرفه ای فوتبال کشور میباشد.
با توجه به دو شکل (١) و (٢) و جدول (٥)، مقدار تی، برای رابطه ها بیشتر از ٢/٥٨ میباشد و همه فرضیه ها با ٩٩ درصد اطمینان تأیید شده است ؛ بنابراین با سطح اطمینان ٩٩ درصدی میتوان گفت منابع سازمانی و مزیت رقابتی بر میزان سودآوری باشگاه های حرفه ای فوتبال کشور تأثیر معنیداری دارد.
نتایج تحقیق حاضر همچنین نشان داد که منابع سازمانی و مزیت رقابتی بر میزان سودآوری باشگاه های حرفه ای فوتبال ایران نقش تأثیرگذاری را دارا میباشد.
Creating sustainable competitive advantage: A resource – based analysis of Gonzaga University men,s basketball program, Journal of Sport Administration & Supervision, 3 (1), 10 – 21.