چکیده:
اخلاق در کنار دانش و مهارت از مهمترین قابلیتهای هر مدیر در سازمان به شمار میرود. محیطهای سازمانی در رشد اخلاقی افراد نقش اساسی دارند و اخلاق و رفتار مدیران این سازمانها به شدت بر دیگران و نتایج عملکرد سازمان در حال و آینده تاثیرگذار است. در یک نظام اسلامی انتظار میرود مدیران سازمانی پایبند به اصول اسلامی و اخلاقی در حرفه خود باشند و منجر به توسعه اخلاق اسلامی نه تنها در سازمان بلکه در کل ابعاد جامعه باشند. این پژوهش با هدف تبیین اخلاق اسلامی در سازمانها از دیدگاه آموزههای دینی انجامشده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را قرآن، نهجالبلاغه و کتب معتبر روایی تشکیل دادهاند. همچنین، نمونه آماری را مجموعهای از آیات و روایات که بهطور مستقیم و غیرمستقیم با هدف پژوهش ارتباط داشتند، تشکیل دادهاند. شیوه نمونهگیری نیز بدین صورت بوده است که به آیات و روایات ممکن مراجعه و مورد خاص انتخابشده است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانهای بوده و از ابزار فیشبرداری استفادهشده است. یافتهها حاکی از آن است که اخلاق سازمانی در اسلام شامل؛ کسب رضای خداوند، اخلاص در کار، نظم کاری، اصل اتقان در کار، حفظ کرامت انسانی، وجدانکاری، رعایت حدّ اعتدال، خوش برخوردی و خوشرویی، رازداری، امانتداری، اتلاف وقت، دلسوزی، اهمیت دادن به کار، انجام هر کاری در وقت خود، جدیّت در اشتغال به هر کاری، پشتکار و عدم یأس، کمفروشی و رشوهخواری میگردد. در راستای بهکارگیری نیروی انسانی مقید به رعایت اصول اخلاق سازمانی، آموزش عملی اخلاق به مدیران و کارکنان و در نهایت، تدوین منشور اخلاقی برای سازمانها، ازجمله پیشنهادها و راهکارهای نهادینه کردن اخلاق اسلامی در سازمانها میباشند.
خلاصه ماشینی:
محيط هاي سازماني در رشد اخلاقي افراد نقش اساسي دارند و اخلاق و رفتار مديران اين سازمان ها به شدت بر ديگران و نتايج عملکرد سازمان در حال و آينده تاثيرگذار است .
اين پژوهش با هدف تبيين اخلاق اسلامي در سازمان ها از ديدگاه آموزه هاي ديني انجام شده است .
زکريـاي رازي نمونه بارز دانشمندي است که توجه خاصي به رعايت اخلاق در حرفه خود داشته است تا آنجا که مباني اخلاقي اين دانشمند در کتاب رسائل فلسفي او درسال ١٩٣٥ توسـط پـل کـراوس کشـف و بـه زبان هاي مختلف چاپ گرديد (قراملکي،١٣٩١).
از طرف ديگر بسياري گمان مي کنند بـين اخلاقـي بـودن و برنـده بودن يا سود بردن بايد يکي را انتخاب کنند و لذا اخلاق را محدوديتي مي پندارنـد کـه مـانع موفقيـت آن ها ميشود وحتي برخي همچون پرفسور هنـري آدامـز٢ اسـتاد دانشـگاه هـاروارد معتقـد اسـت کـه معنويت يک تجمل گران و خصوصي در سازمان ها است (ماکسول ، ١٣٨٨).
حاصل آنکه اگر اسلام ما را به ترک تعلقات دنيوي و توجه به خدا و آخرت و ارزش هاي معنوي فرامي خواند، عقل حسـابگر نيـز، که همواره سود و زيان ، مصالح و مضار انسان را در نظر مي گيرد و انسـان را بـه انجـام کارهـايي کـه بيشترين سود و کم ترين زيان را براي او دارد، دعوت ميکند، آن فراخـوان وحيـاني را تاييـد مـيکنـد.
از نگاه قرآن بالاترين لذت و سرور و ابتهاجي که بـراي انسان حاصل ميگردد، لذت حاصل از انس باخدا، قرب به او و نظر بـه جمـال و جـلال الهـي اسـت و ازاين رو ميتوان گفت ، غايت در نظام اخلاقي اسلام قرب الي الله است (مصباح يزدي، ١٣٨٨).