چکیده:
قیاس مقسم، یکی از قیاس های منطقی است که تصریح به آن از سوی ابنسینا انجام گرفته است. این قیاس از این جهت که ساختار یکی از صورت های قیاس اقترانی را به خود گرفته و با روشن شدن ماهیتش شناخت بهتری از هویت این صورت قیاسی نیز به دست می آید و همچنین از این جهت که می تواند بیانگر مفاد استقراء تام باشد، بررسی آن از اهمیت ویژه برخوردار است. نگاشته پیش رو در راستای شناسایی قیاس مقسم، از یک سو با لحاظ اختلاف منطقدانان درباره ماهیت قیاس مقسم و برخی احکام آن، به بررسی ساختار منطقی و نیز ویژگی های این قیاس میپردازد تا دیدگاه درست دراین باره روشن شود و تحلیلی سازگار با واقعیت قیاس مقسم به دست آید. از سوی دیگر، رابطه این قیاس با استقراء تام و نیز رابطه آن با قیاس غیرمقسم را بیان میکند تا با این سنجشها، هم یکسان بودن مفاد قیاس مقسم با مفاد استقراء تام آشکار شود و هم مصداق حقیقی قیاس مقسم در جهت خلط نکردنش با مصداق قیاس غیر مقسم که برخی دچار آن شده اند، مشخص گردد.
Divided syllogism is a logical syllogism stipulated by Ibn Sina. This syllogism is of particular importance for two reasons. First, because it has the structure of one of the forms of conjugate syllogisms and, with the clarification of its nature, a better understanding of the identity of this syllogistic form is obtained; secondly, it can express the content of complete induction. The present paper, on the one hand, seeks to analyze divided syllogism and the logicians’ disagreement regarding the nature of divided syllogism, express some of its rulings, and investigate the logical structure and the features of this syllogism in order to present the correct viewpoint and give an analysis that is compatible with the reality of divided syllogism. On the other hand, the relationship between divided syllogism and complete induction and its relationship with undivided syllogism is expressed, so that the sameness of the contents of the divided syllogism and complete induction as well as the true denotation of divided syllogism is made clear and (so that it is not mistaken for undivided syllogism).
خلاصه ماشینی:
در نگاه ابنسینا، اگر قیاس از یك منفصله و چند حملی تشكیل یافته (بیتوجه به اینكه منفصله، صغری است یا كبری) و شمار حملیها برابر با شمار اجزای انفصال باشد و موضوع اجزای انفصال و همچنین محمول حملیها واحد باشد، این قیاس به لحاظ وجود تقسیم در هر دو مقدمه آن (به گونهای كه اجزای تقسیم در هر دو مقدمه، با هم یكسان هستند) «قیاس مقسّم» نامیده میشود (ابنسینا، 1404الف، ص349).
در برابر مشهور منطقدانان، ابهری در تنزیل الافكار (ابهری، 1370، ص223) و به پیروی از وی برخی دیگر از منطقدانان (ابنكمونه، 1403، ص190-191؛ قطب شیرازی، 1369، ص439) قیاس مقسّم را اینگونه تعریف میکنند: قیاس مركب مفصولالنتائجی است که صغرای آن یك منفصله است و اجزای انفصال در موضوع مشتركاند و کبرای آن چند حملی برابر با اجزای انفصال است كه محمول هریك از آنها، با هم تفاوت دارند و نتیجه بهدستآمده از این قیاس، قضیهای منفصله است.
شرط دیگر برای انتاج قیاس مقسّم آن است كه مقدمه منفصله، حقیقیه یا مانعهًْالخلو باشد؛ زیرا اگر منفصله، مانعهًْالجمع باشد، كذب اجزای انفصال جایز خواهد بود و دراینصورت، ضروری بودن اجتماع صدق یكی از اجزای منفصله با یكی از حملیها تحقّق نمییابد و با منتفی بودن صدق مقدمات با هم، نمیتوان به صدق نتیجه دست پیدا كرد (همان).
برخی از آنان، تنها قیاسی را غیرمقسّم میدانند كه همچون قیاس مقسّم از یك منفصله كه موضوع اجزای انفصالش یك چیز است و چند حملی كه برابر با اجزای انفصال است، تركیب یافته باشد و تفاوت آن با قیاس مقسّم این است كه محمول حملیها، واحد نبوده، بلكه هر حملی، محمول خاص خود را داراست (قطب رازی، 1382، ص443).