چکیده:
سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند. در اصطلاح ادبی به معنای طرز خاصی از نظم و نثر است که معادل style اروپایی است.
Style خود از ستیلوس یونانی ماخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که به وسیله آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومی، نقش می کرده اند.
بررسی سبک سخن در ایران، با سبک شناسی بهار آغاز شد. کتاب سه جلدی وی - سبک شناسی یا (سیر تطور نثر فارسی) - به بررسی آثار نثر فارسی از آغاز تمدن اسلامی تا عصر حاضر پرداخته است و تقریبا پس از او نیز تمامی کسانی که در این حوزه فعالیت نموده اند – جز شفیعی کدکنی و شمیسا و چند تن دیگر از سبک شناسان هم روزگار ما – همان شیوه بهار را در سبک شناسی نظم و نثر دنبال کرده اند. سبک شناسی بهار ضمن ارزش های بسیاری که دارد، به دور از خلل و کاستی نیست. در این مقاله سعی شده است با نگاهی انتقادی به سبک شناسی در ایران، شیوه ای تازه در سبک شناسی ارائه گردد. شیوه ای که در آن با پرهیز از برخورد ذوقی، درصدد است تا راهی علمی برای مطالعات سبک شناختی پیشنهاد نماید.
The word سبک (style) in Arabic means to melt and forge gold and silver; سبیکه is melted silver. In literature, it refers to special kinds of verse and prose. The origin of the word style is the Greek word stylus, a wooden or metal device to imprint words and letters on wax tablets. Bahar's book Stylistics was the first work on stylistics in Iran. This three-volume book has reviewed Persian prose works since the dawn of the Islamic civilization up to the present era. All those succeeding him followed his example, except Shafiee Kadkani, Shamisa and some comtemporary scholars. Bahar's Stylistics, though very valuable, has some shortcomings. Having a critical look at stylistics in Iran, the present article tries to present a new approach to stylistics. With an impartial approach, it tries to propose a scientific approach to stylistics.
خلاصه ماشینی:
کتـاب سـه جلدي وي - سبک شناسي يا (سير تطور نثر فارسـي ) - بـه بررسـي آثـار نثـر فارسي از آغاز تمدن اسلامي تا عصر حاضر پرداخته است و تقريبا پس از او نيز تمامي کساني که در اين حوزه فعاليت نموده اند - جز شفيعي کـدکني و شميسا و چند تن ديگر از سبک شناسان هم روزگار ما - همان شيوه بهـار را در سـبک شناسـي نظـم و نثـر دنبـال کـرده انـد.
» (همان : ص ۱۴۵) پس از بهار مطالعات سبک شناسي در ايران آغاز گرديد که عمدة آنها در امر تحقيق ، روش کار بهار را پيش چشم داشتند و به سياق باني اين علم ، بيشتر به جنبه هـاي زبـاني و سياسي آثار نظر داشتند و سبک شناسي آنان شامل مباحث کليشه اي بود که عمدتا از قسمت هاي ذيل تشکيل مي شود : ۱- بررسي اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي دورة مورد مطالعه ۲- نگاهي به قالب هاي شعري در دورة مورد مطالعه .
(تعاريفي از شعر و شاعري ، نظامي عروضي ، ۱۳۶۴: صص ۸۷-۴۲) چنان که مي دانيم فصاحت به معني اعم و بيرون از تعريف بياني آن يعني همان طـور که در ادوار پيشين بسيار معمول بوده و ضابطه آن کلام استادان ما و اهل زبان شـناخته مي شد (و امروز هم از فصاحت همين اراده مي شود) به اعتبـار ازمنـه و امکنـه و اقـوام و قبايل ، امري است متغير و چنان که بعـضي از علمـاي عـرب نوشـته انـد مـردم را درهـر عصري از اعصار، نوعي سخن موردپـسند و مـشمول فـصاحت بـوده اسـت و مـي گوينـد فصاحت جاهليت در عرب ، غير از فصاحتي بود که در طبقة محدثين و مولـدين و حتـي مخضرمين مرسوم بود و خشونتي که در اشعار جاهليت قبول عامه داشت و آن الفاظ کـه در اين معني به کار مي رفت ديگر در اشعار محدثين که به علوم و معارف اسلامي ممتاز و به رقت الفاظ و دقت معاني ، موشح شده بود به کارنمي آمد.