چکیده:
یکی از مباحث بنیادین در غزلیات فیض کاشانی، مقولۀ زیبایی است. فیض، با نگرش هستی شناسانه، زیبایی را امری بیرونی و عینی و با نگرش معرفت شناسانه، زیبایی را امری درونی و ذهنی می داند که منبع و منشأ آن ها زیبایی خداوند می باشد که موجبات انگیزش درونی سالکِ طالب را برای رسیدن به جمال الهی فراهم می سازد. این مقاله به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین مقولۀ زیبایی در غزلیات ناب فیض کاشانی می پردازد و نیز سیری است در کند و کاوهای کشف و شهودی این عارفِ واصلِ جمالِ الهی دربارۀ تعریف زیبایی، منشأ زیبایی، انواع زیبایی و ... با این برآیند که سالکِ طالب باید از مظاهر جمال و زیبایی های ظاهری و مجازی عبور کند و از آن برای رسیدن به زیبایی حقیقی و شهودِ جمالِ شاهد مقصود پلی بسازد تا آن گاه با زیبایی شگفت آوری روبرو شود که پاینده و جاودانه است، نه به وجود می آید و نه از میان می رود، و آن زیبایی مطلق خداوندی است که آیینۀ دل به تمام و کمال آن را نشان می دهد.
خلاصه ماشینی:
کليدواژه : فيض کاشاني ، زيبايي، جمال الهي ، مکاشفه ، دل مقدمه مقولۀ زيبايي يکي از مباحث ديرين ، پردامنه و پر جاذبه است که توسط فيلسوفان يونان باستان ، خصوصا افلاطون و فلوطين وارد دنياي تفکر و انديشۀ فلسفي شد؛ اما از يونان باستان نيز فراتر رفت و از طريق فيلسوفان اسلامي، هم چون : ابن سينا، ملاصدرا، شيخ اشراق و ...
» (جعفري، ١٣٧٣: ٨) بنابراين فيض بر اساس شهود و دريافت خود، زيبايي راستين و حقيقي را زيبايي مي داند که در معرض زوال قرار نمي گيرد؛کمال خواه است و بر مقدار زيبايي آن افزوده مي شود و باعث سوز جان و حرکت تن مي شود تا سالک طالب ، خواهان ديدار زيبايي و جمال مطلق الهي مي شود، که مرحلۀ لذت اندر لذت است : آن نباشــد حســن کــان کاهـــــد ز دوران ســپهر حسن آن باشد کـه افزايـد بـه هـر روزي کــمـــال آن نباشــد حســن کــزوي کـــــام دل گـــردد روا حسن آن باشد که خـون از دل بريـزد بـي قــتــال حسن آن باشد کـه جـان هـا را بسـوزد بـي نظيـر حسن آن باشد که تـن هـا را گـــدازد زانــفعـــال (فيض کاشاني، ١٣٧٢: ٢٤٢) منشأ زيبايي فيض کاشاني دربارة منشأ و منبع زيبايي دو ديدگاه معرفتي دارد.
» (بقلي شيرازي، ١٣٦٠: ٣٦) بنابراين فيض کاشاني نيز بر اساس سنت عرفاني و هم چنين کشف و دريافت هاي معرفتي خود، عقيده دارد تجلي جمال و زيبايي خداوند را نمي توان با چشم سرو با شيوة استدلال و انديشه دريافت کرد؛ بلکه براي ديدن اين زيبايي بايد راه دل را پيراست و چشم سر را از زنگار لذات و شهوات پاک کرد؛ زيرا تنها با تطهير دل مي توان وجه جمالي خداوند را در وجود خود به فعليت رساند.