چکیده:
اولین مرحله خلقت انسان با جنین آغاز میشود و جنین خود دارای مراتب است و مرتبه اعلایش ولوج روح است که در آن مرتبه انسان به طور کامل شکل میگیرد. جنین در همه مراتب، کرامت هستیشناختی دارد که موجب حرمت سقط آن میشود. برخی با باور به اینکه انسان دارای کرامت و ارزش ذاتی است، اما بدون مجوز دست به سقط جنین میزنند و گویا جنین را از جنس انسان نمیدانند. این میتواند موجب نقض کرامت هستیشناختی انسان شود که برآیندش ایستادگی در مقابل فعل خدا است. پرسش این است که: انسانانگاری جنین چگونه ممکن است و پیشانگاره کرامت هستیشناختی انسان چگونه با سقط جنین در تناقض است؟ برخورداری جنین از نفس، برآیندش اثبات انسانبودن او است و سقط جنین در تقابل با کرامتی است که از فعل خدا است. این مقاله با ابزار کتابخانهای و روش توصیفیتحلیلی پیشانگاره کرامت هستیشناختی انسان بر حرمت سقط جنین را میکاود و به این نتیجه میرسد که جنین از ابتدا همواره همراه با نفس بوده و هر مرتبهاش حظی از انسانیت دارد و هر چیزی که حظی از انسان داشته باشد از بین بردنش یا محافظتنکردن از آن با کرامت هستیشناختیای که خدا به آن داده است در تناقض است.
The earliest stage of human creation is embryo which has its own levels. When the Fetus is ensouled, the perfect human is created. The Fetus in all these levels enjoys an anthological dignity that prohibits its abortion. Thus importance of this article is enhancing knowledge on this subject. The problem stated in the present study is that some people, in spite of holding belief in innate dignity and value of Man, abort the fetus, seemingly they do not consider the fetus among human. This can violate Man’s ontological dignity and result in rebellion against act of God. This research is an attempt to answer this question that how presupposition on Man’s ontological dignity and humanization of fetus contradicts abortion. This hypothesis is formulated that when fetus is ensouled it is proved human and therefore abortion opposes the dignity that is endowed by act of God. This article has used library instruments and descriptive-analytical method to Investigate presupposition of Man’s ontological dignity on prohibition of abortion. It is concluded that fetus in earliest stage enjoys soul and in each state of development possesses some human quality and therefore its abortion or failing to keep it in custody, is in contrast with Man’s Godly-endowed ontological dignity.
خلاصه ماشینی:
مسئله اين پژوهش مي تواند در عرصه هاي مختلف از جمله فقهي حقوقي ، اخلاقي و مانند آن بررسي شود، هرچند افزون بر عرصه هاي يادشده ، مي تواند در عرصه کلامي و الاهياتي نيز کاويده شود؛ زيرا جنين از حيث دميده شدن روح در آن ، مي تواند از شرايط انسان مستقل برخوردار باشد و هر انساني نيز از حيث انسان بودن ارزش و کرامت هستي شناختي و ذاتي دارد و اين نوع کرامت را خدا به انسان ارزاني داشته و از افعال خدا محسوب مي شود.
با اين اوصاف ، مي توان دريافت که کرامت ذاتي از مباني و پيش انگاره هاي کلامي حرمت سقط جنين محسوب مي شود و بدين معنا است که اصل و بنيان حرمت سقط جنين و لزوم ديه براي عاملان و مرتکبان ، و البته با رويکرد کلامي ، به سبب وجود کرامتي است که خدا به جنين ، از حيث اينکه داراي نفس است و مي تواند انسان باشد و از کمالات انسان برخوردار شود، عطا کرده است .
اين دسته از فتواها و نتيجه تحقيقات محققان ، افزون بر برخورداري از مباني و منابع متقن ديني و فقهي ، به دليل برخورداري از مباني ارزش ذاتي و کرامت هستي شناختي انسان است که جنين متجلي آن است و اين مي تواند پاسخي باشد براي کساني که جنين را در مراحل اوليه داراي حيات و استقلال نمي دانند (شيروي ، .
لذا سقط جنين و کوتاهي در نگه داري صحيح از آن با حق حيات در تناقض است و با کرامت هستي شناختي انسان نيز همخواني ندارد.