چکیده:
در نوع تعلیمی ادبیات هدف سراینده و گوینده، آموزش حکمت و اخلاق، همچنین تشریح و تبیین مسایل اخلاقی و تربیتی و اندیشههای مذهبی، حکمی و فلسفی جامعه است. بروز انحطاط فکری و اخلاقی و روابط غیرانسانی در جامعه سبب میشود که اشعار تعلیمی در کلام سخنوران گسترش روزافزون یابد. به علاوه کثرت و شدت انحرافات موجود در جامعه، به خصوص طبقات بالای آن (حاکمان سیاسی و دینی) و سپس شیوع آن در بین مردم، باعث میشود تا بسیاری از شاعران به عنوان روشنفکر عصر خویش به بررسی و نقد اعمال این عاملان در آثار خود بپردازند و در کنار آموزههای اخلاقی و تشریح و تبیین مسایل تربیتی، به شعر خود رنگی از اعتراض و انتقاد نیز بزنند. نظامی که همچون جامعه شناسی آگاه به بررسی رفتارهای مردم جامعه زمان خود میپردازد، شعرش آیینه تمام نمای رفتارهای فردی و اجتماعی زمانش است که توانسته آن را به بهترین شکل به تصویر بکشد. حافظ نیز حامی ارزشها و منشهای اخلاقی است و پند و اندرزهایش مبتنی بر این اصول است. حافظ در پارهای از موارد از کلام نظامی تأثیر پذیرفته اما مقلد او نیست. به طور کلی از شعر وی به دو صورت استفاده میکند: یکی گرفتن مضامین و دیگر قالبهای شعری اما خیلی اسیر چارچوب تفکرات نظامی نمیشود.
In the genre of didactic literature the goal of author is the teaching of wisdom, ethics, the explanation of moral and educational issues, as well as religious and philosophical ideas in the society. The emergence of moral and intellectual deterioration as well as inhuman relationships in the society leads to increase of didactic poems among orator and poets. Moreover, the intensity of deterioration in the society especially among higher classes ( the political and religious rulers) and its spread among ordinary people cause many poets as intellectual figure of their time age to review and criticize the actions of these people in their works. Besides ethical teachings and explanation of educational issues their poetry became a protest against religious and political rulers. Nezami like an attentive sociologist examines the behaviors of his community. His poem is the mirror of individual and social behaviors of his society that depicted quite it very well, that it is the best. Hafez is also the supporter of the moral values and advices based on them. Hafez in some respect was under influence of Nezami but he wasn’t the imitator of him. Generally,Hafez made use of Nezami’s poetry in two ways one of them is taking content and the other is the poetry framework; however, he does not limit himself to the framework.
خلاصه ماشینی:
تـاکنون درباره آموزه هاي اخلاقي و تجلي تعليم و تربيت در متـون فارسـي تحقيقـات گسـترده صورت گرفته است (علوي، ١٣٨٧: ٥٤؛ تجليل ، ١٣٩٠: ٩٤) اما از باب مقايسه مضـامين اخلاقي و تربيتي در کلام نظامي و حافظ و ميزان تأثيرپـذيري حـافظ از نظـامي تـاکنون کار چنداني صورت نگرفته است .
برخي از ارزش هاي اخلاقي که نظامي در اشعار خود، مورد ستايش قـرار مـيدهـد و يا اينکه توصيه به داشتن آن آموزه ها ميکند و حافظ نيز در پاره اي از مـوارد از آن تـأثير پذيرفته و در غزليات خود بر آنها تأکيد و توصيه دارد عبارتند از: دعوت به نيکي و نوع دوستي مهرورزي و ديگردوستي ارزش انسان و معيار برتري در جامعه و سرچشمه بسـياري از بزرگواري هاست زيرا در اين صورت ، آدمي با تضعيف خواسته هاي فـردي و حيـواني، زمينه را براي گرايش خويش به ارزش هاي والاي انساني فراهم مـيآورد.
سايــه خورشيـــد ســواران طلـــب رنج خــود و راحـت يـاران طلــب (نظامي، ١٣٧٥: ٤٠) و نيز اعتقاد دارد در دنيايي که محل انواع امتحان ها و حوادث است ، انسـان بايـد بـه طريقي هر چه شايسته تر ارتباط نيک خود را با ديگران حفـظ نمايـد کـه اگـر در مسـير زندگي دچار مصائب و مشکلات شـد، مـورد طعـن و سـرزنش دشـمنان و اسـتهزاء و ريشخند ديگران قرار نگيرد: آن چنان زي کـه گـر رســد خـاري نخــوري طعـــن دشمنـــان بـــاري (همان : ٦٣٧) حافظ به نوع دوستي و مهرورزي بسيار اعتقاد دارد و در اشعار خـود بـر پايبنـدي بـر اين انديشه اخلاقي تأکيد ميکند.