چکیده:
سیاست ترکیه در دهه 90 نسبت به کشورهای آسیای مرکزی با اشتیاق زاید الوصفی برای ساختن جامعهای از کشورهای ترک زبان همراه بود. این اشتیاق با یک استراتژی مناسب و منطقی همراه نبود، بنابراین ترکیه نتوانست به نحو شایستهای نفوذ خود را گسترش دهد. ترکیه با توجه به رقیبانی همچون آمریکا، روسیه، چین و ایران و همچنین کمبود منابع مادی نتوانست نقش خود را بخوبی ایفا نماید. این کشور به دلایلی همچون عدم تجانس ارزشها و هنجارهای اصلی، عدم سبک و شیوه زندگی یکسان، ناتوانی در تأمین امنیت و نداشتن مرز مشترک با کشورهای منطقه بنوعی از آرمان خویش مبنی بر رهبریت کشورهای آسیای مرکزی چشم پوشی کرد. این کشور هر چند نتوانست نقش عمدهای را با پیگیری رهیافت پانترکیسم در منطقه بازی کند اما به نظر میرسد میتواند نقش مهمی را در زمینه انتقال انرژی ایفا نماید
Turkey’s policy towards Central Asia in the 90s was full of passion and enthusiasm towards building a community of Turkish-speaking countries. Such an enthusiasm wasn’t accompanied with an appropriate strategy, therefore, Turkey couldn’t expand its influence in a real sense of the word. Due to the presence of some competitors such as America, Russia, China and Iran and also lack of financial resources, Turkey couldn’t play its role well. Because of different reasons such heterogeneity of values and norms, different lifestyles, inability to secure the borders with neighboring countries, Qatar somehow turned a blind eye towards its utopia of leadership in the Central Asian countries. Although it couldn’t have a major role to play in the pursuit of Pan-Turkism approach, Qatar seems to play an important role in energy transfer
خلاصه ماشینی:
بنابراين سوال اصلي اين تحقيق آن است که اتخاذ رهيافت پان ترکيسم در آسياي مرکزي مناسب بوده است يا خير؟ اتخاذ چنين رهيافتي تا چه ميزان با واقعيت همراه بوده است ؟ آرمان گرايي آرمان گرايي در عرصه روابط بين الملل عمدتا به ايجاد جامعه آرماني (اتوپيايي) اشاره دارد که در آن کشورهاي جهان در محيطي آرام و به دور از تنش درکنار يکديگر همزيستي مسالمت آميز داشته و از جنگ پرهيز مينمايند.
MTP 2 - LOST BROTHERS ١٠٩ آسياي مرکزي با ترکيه تهديدي براي منافع روسيه قلمداد ميشد که هنوز هم نقش 1 بازيگر کليدي را در منطقه ايفا مينمود ٢- پيگيري سياست و رهيافت پدرسالارانه توسط ترکيه موجب بر انگيختن حساسيت طبقه جديد حاکم بر کشورهاي استقلال يافته گرديد که بشدت نسبت به حاکميت سرزميني خود حساس بودند.
همچنين مرزهاي مشترک اين کشورها با روسيه عامل مهم ديگر تعامل با روسيه بود بطور مثال کشور قزاقستان با روسيه ٧٠٠٠ کيلومتر مرز مشترک دارد که عامل مهمي در پيوند و گسترش روابط دوکشور محسوب ميگردد ٢- استقلال کشورهاي آسياي مرکزي چشم انداز همکاري با کشورهاي مختلفي را پيش روي آنان قرار داد که ترکيه نيز يکي از اين کشورها بشمار ميآمد، اما يقينا ترکيه متحد استراتژيکي براي آنان محسوب نميگرديد زيرا اين کشور در زمينه هاي اقتصادي و امنيتي نميتوانست انتظارات کشورهاي آسياي مرکزي را برآورده سازد.