چکیده:
نظام جمهوری اسلامی متشکل از دو گفتمان است که به فراخور شرایط یکی از آنها به عنوان گفتمان مسلط و دیگری در حاشیه قرار میگیرد. در این گفتمانها مناقشاتی در مورد هویت زن وجود دارد. معانی که این واژه به خود گرفته به نوع خاصی از گفتمان بستگی دارد که به آن ماهیت و هستی میبخشد. مقاله حاضر توصیفی بر شناخت مسائل زنان از دریچه نگاه تولید کنندگان گفتمان اصلاح طلبی و سنت گرایی فقهی است. سوال مورد بررسی عبارت است از اینکه مسئله زن در گفتمانهای پس از انقلاب اسلامی چگونه بیان شده است؟ این مقاله بر آن است تا با استفاده از امکانات مفهومی گفتمان این مساله مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
به عبارت ديگر جنبش واسازي دوم خرداد جنبش وارد کردن حاشيه در متن بود (تاجيک ،٩٥:١٣٧٩) به اين معنا که تفاسيري که از سوي اصلاحطلبان در آستانه انتخابات رياست جمهوري ١٣٧٦ بيان شد منجر به آفرينش نظام معناي جديدي شد و با استفاده از مفاهيم نوين مفصل بندي گفتماني صورت گرفت هدف اين گفتمان ايجاد تغييرات ساختاري و فرهنگي در راستاي تحقق برابري جنسيتي بود.
(جوادي آملي ،٢٠٧:١٣٨٣) در گفتمان سنت گرايي فقهي نشانه هايي مانند اسلام ، خانواده ، هويت انساني ، عواطف و احساسات ، حجاب ، نامحرم ، تفاوتهاي ذهني وفيزيکي حول دال مرکزي فطرت به طرز معناداري کنار هم مفصل بندي شدهاند به گونه اي که فطرت نقطه مرکزي ١و نشانه برجسته و ممتازي است که نشانه هاي ديگر در سايه آن نظم پيدا مي کنند و به هم مفصل بندي مي شوند اساس بررسي بر اين مبنا قرار دارد که تساوي حقوق ميان افراد به معناي تشابه حقوقي ميان آنها نيست بلکه مطابق با اصل عدالت و با توجه به تفاوتهاي موجود ميان زن و مرد براي هر يک حقوق خاص تدوين ميشود و تدوين حقوق مشابه براي زن و مرد به معناي عدم رعايت عدالت مي باشد.
اين گفتمان معتقد است هيچ تبعيضي بين زن و مرد در اسلام ديده نمي شود و اگر در برخي احکام حقوق متفاوتي براي مردان و زنان در نظر گرفته شده ، با توجه به شرايط نامساوي آن دو از حيث خصوصيات خلقتي واجتماعي است که خود تکاليف متفاوتي را براي هر جنس موجب گرديده است .