چکیده:
خودتنظیمی زیستمحیطی بهعنوان ابزار نوین قاعدهگذاری زیستمحیطی و در پاسخ به ناکارآمدیهای دولت در تنظیم مقررات مربوط به محیط زیست شکل گرفت که با مبنا قرار دادن کثرتگرایی و پذیرش اصل حسننیت و همکاری، قاعدهمندسازی را به نهادهای خصوصی آلاینده واگذار میکند. محیط زیست مفهومی جهانی است و نمیتوان قاعدهگذاری در این حوزه را به سطح کشورها محدود کرد. بنابراین، خودتنظیمی نیز براساس آنکه در کشورها و توسط نهادهای ملی انجام شود یا در سطح بینالمللی، اَشکال متفاوتی را ایجاد میکند و دارای مزایا و معایب متفاوتی است، اما به دلیل ویژگی خاصی که در حوزۀ محیط زیست مطرح است، معمولاً مزایای خودتنظیمی بیشتر و معایب آن با راهحلهایی قابل چشمپوشی است. در مقالۀ پیشرو تلاش شده است با تبیین مفهومی خودتنظیمی زیستمحیطی و مزایا و معایب آن، روش نوین و مؤثرتری در قاعدهگذاری زیستمحیطی و همچنین امکان اعمال آن در ایران مطرح گردد.
Environmental self-regulation was shaped by new tools of environmental legislation in response to government inefficiencies in regulating the environment, which, by incorporating pluralism and accepting the Vita principle of goodwill, regulated it to others. Pollutants are assigned. The global environment is global and cannot be limited to countries at this level; The use of self-regulation is also based on it in countries and by nine national diseases, or it creates different forms at the international level and has different advantages and disadvantages because there are more benefits of self-regulation in the region. And disadvantages. It is acceptable with the solution. In this article, using the conceptual explanation of environmental self-regulation and its advantages and disadvantages, there is a new and more effective method in environmental law and also the possibility of applying it in Iran.
خلاصه ماشینی:
امروزه در عصر جهاني شدن دولت هاي فراتنظيم با پذيرش تکثرگرايي سازمان هاي غيردولتي و نهادهاي خصوصي در قاعده گذاري زيست محيطي اصالت داده است و تلاش مي کند کاستي هاي قواعد دولتي را رفع کند و اگرچه دولت هنوز در رأس مقررات گذاري زيست محيطي است ، اما زماني ورود مي کند که ابزار خودتنظيمي نتايج مطلوبي نداشته باشد و تا آن زمان يا دخالتي در اين امر نمي کند که کمتر شاهد آن هستيم و يا به صورت مشارکتي و با تهيۀ برنامه هاي داوطلبانه و دعوت از شرکت ها، استفاده از اين ابزار را پيشنهاد و شرکت ها را تشويق و ترغيب به استفاده از چنين ابزاري مي کنند ( :٢٠١٠,gouzevoir:Je ٩٩-٧٩).
دو عامل اصلي باعث ناکارايي رويکرد سنتي دولت محور در حفاظت از محيط زيست است : اولين عامل آن است که معمولاً دولت براي بهبود شرايط زيست محيطي نسبت به شرکت ها و صنايع آلاينده به صورت کلي و بدون در نظر گرفتن منابع و شرايط شرکت ها، اندازٔە به سازي معين مي کند؛ عامل دوم اينکه ، در راستاي دستيابي به سطح تعيين شده ، فرايندها، معيارها و فناوري هايي تهيه مي گردد که اغلب بدون تخصص و تناسب با پيشرفت هاي روز ارائه مي شوند و نوآوري و سير بهبود در وضعيت محيط را کاهش مي دهند (مشهدي ، ١٣٩٢: ٢٦٤).
به دليل وجود حجم بالايي از استانداردهاي زيست محيطي ، کمتر ديده مي شود که نهاد آلاينده به استانداردسازي براي فعاليت هاي خود بپردازد و اغلب بهره مندي از استانداردهاي ملي (البته ممکن است شرکت ها، صنايع و ذي نفعان نيز در تهيۀ استاندارد دخيل باشند) و بين المللي را ترجيح مي دهند و نقش نظارت دولت ها بر نهادهاي آلاينده و مؤسسات استاندارد 1.