چکیده:
پژوهشی که پیش رو است. تلاشی در موضوع تصویر است. تاکنون در باب روشنگری و بیان
ابعاد و قابلیتهای تصویر شعری کار مستقلی انجام نگرفته است. تصویر همواره با ابهام بسیار زیادی
همراه بوده است.
در این کار تعریفی دربارهی ماهیت مشترک هنر و شعر و تصویر بیان شده است. تاریخچه
و نظریههایی که دربارهی تصویر گفته شده» نقش تصور در شکلگیری تصویربیان شده است. با
حفظ هویت نظری تصویر تلاشی برای معرفی ساختار تصویر در ترتیب پنجگانهای با عناوین تصویر
مرکزی. ابزار تصویرء لحن تصویرء کارکرد تصویر و ذهنیت تصویری متن انجام شده است. شکل
کاربردی و تحلیل ساختار تصویر معرفی شده در شعر احمد شاملو ارائه میشود و بر اساس ساختار
تصاویر به نتیجهگیری پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
چارچوب اصلي اين تصوير با ياري درونيات و اندوخته هاي ذهن خواننده شــکل ميگيرد و همان طور هم که در نقد و تحليل تصاوير بيان شد، اين تصوير در برخورد بــا ذهــن هر خواننده اي ممکن اســت بر حســب دانش و تربيت ذهنــي وي جنبه اي را نمايــان کند.
به نمونه اي از شــعر احمد شاملو توجه کنيد: اينک چشــمي بيدريغ / که فانوس اشــکش / شــوربختي مردي را که تنها بودم و تاريــک / لبخند ميزند/ آنک منم که ســرگرداني هايم را همه / تا بدين قله ي جل جتا/ پيمودم / آنک من ام / ميخ صليب از کف دستان به دندان برکنده / آنک من ام / پا بر صليب باژگون نهاده / با قامتي به بلندي فرياد/(شاملو،١٣٨٩:٤٤١) با دقت در اين شعر دورنما و تصوير کلي که در ذهن خواننده ايجاد ميشود سختي و دشواريها در را آرمان ها و اهداف است .
اين هسته ي مرکزي يک مفهوم عيني يا انتزاعي اســت که در تحليل بافتي شعر با ديگر عناصر يک محيط زيســت دارد و نماي کلــي راکه برگردان آن در ذهن اتفــاق ميافتد، تبديل به ذهنيت تصويري از متن (جزء اول از ساختار تصوير) ميکند.
براساس آنچه گفته شد برمبناي تحليل ســاختار تصاوير شعري احمد شاملو ـ به صورت گزيده ـ با اين مسائل روبه رو ميشويم : مورد تصوير مرکزي، هســته ي مرکزي تصوير اســت و باقي عناصر با آن در بافت شــعر و تصوير ارتباط دارند.
بخــش ديگر ســاختار تصاوير موضوع ابزار تصويرســازي اســت که بــا توجه به گستردگي و تکراري بودن اين نوع تحليل تنها به بارزترين ابزار اشاره شده است و از آن جمله ميتوان به مهم ترين آن که ؛ توصيف تشــبيه ، اســتعاره ، کنايه ، مجاز، اغراق و مبالغه ، گاه تلميح و...