چکیده:
از آنجا که آموزههای دینی و اخلاقی واجتماعی در ایجاد ثبات شخصیت افراد و حیات اجتماع بسیار مهم و تاثیرگذار میباشد، آموزش و اشاعه صحیح آنها امری ضروری است. هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندۀ توانا و معاصر ایرانی از نویسندگان متعهدی است که در آثارش به تعلیم این آموزهها توجهی ویژه کرده است. او درسهای دین و اخلاق را در قالبی طنز و بیشتر به صورت غیرمستقیم پیش روی کودکان و نوجوانان نهاده و بدین وسیله توجه آنان را به الگوهای اخلاق جلب نموده است. این تحقیق به بررسی آموزههای دینی و اخلاقی واجتماعی در آثار این نویسنده میپردازد. این مقاله به شیوۀ کتابخوانی انجام شده و با توصیف و تحلیل ارائه میگردد. در خاتمه به نتایج به دست آمده از این تحقیق اشاره میشود.
Since religious, ethical, and social teachings are very important and effective in creating the stability of personality and social life, proper education and dissemination is essential. Houshang Moradi Kermani, a powerful and contemporary Iranian writer, is one of the committed writers who have paid special attention to teaching these teachings in his works. He introduced the lessons of religion and ethics in the form of satire and more indirectly to children and adolescents. This has attracted their attention to ethical patterns. This research studies the religious, ethical and social doctrines in the writings of this author. This article is done by reading and analyzing it. In conclusion, the results of this study are mentioned.
خلاصه ماشینی:
»(مرادي کرماني، قصه هاي مجيد، ١٣٩٥: ٢٤١) نکته اي که در باب صدقه و هديه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که بدون منت و اذيتباشد در غير اين صورت هيچ فضيلتي براي انسان ايجاد نميکند.
»(محمدي ري شهري، ١٣٧٧، ج ٤: ٥٣٦) سلام کردن يکي از آموزه هاي مذهبي و اخلاقي است که حدود ٦٠ مورد در مجموع آثار مرادي کرماني بدان اشاره شده و در تمام اين موارد نويسنده ، تلويحا مخاطبان خود به ويژه کودکان و نوجوانان را به شروع کلام با سلام تشويق کرده است : «مردها و زن ها از سر چينه و ديوار باغ ها و خانه ها سرک ميکشيدند و مي - گفتند: سلام خضر، خوش آمدي!» (مرادي کرماني، نخل ، ١٣٩٣: ٩) «ليلو سرش را بلند کرد و گفت : سلام .
(وثوقي و نيک - خلق ، ، ١٣٨٥: ٢٠٠) و هوشنگ مرادي کرماني در کتاب "شما که غريبه نيستيد" از اهميت دادن به اين رسم اخلاقي و علاقۀ خود نسبت به تمام پيران و بزرگان مخصوصا پدربزرگ و مادربزرگ خويش تعريف ميکند: «من به پيرهاي مهربان و باخدا فکر ميکنم .
» (مرادي ____________________________________________________________________________________________ کرماني، شماکه غريبه نيستيد، ١٣٨٦: ٣٦-٣٥) پاسداشت حرمت بزرگترها و استاد از جمله ارزش هاي اجتماعي است که نويسنده در داستان "آب انبار" اين گونه به آن اعتراف ميکند: «آنجاييکه پدرت گفته بايد حرمت بزرگتر و استاد را نگه داشت ، روي چشمم - قبول دارم .
» (مرادي کرماني، مثل ماه شب چهارده ، ١٣٩٥: ٨) «يکي از بچه هاي کلاس کاريکاتور گفت : ببينم معلم نقاشي به شما "نگاه کردن " ياد نداده است ؟ نگاه تازه !...