چکیده:
اندیشه سیاسی اسلام، حکومت را یک ضرورت به حساب میآورد تا جایی که حکومت فاجر را بر فقدان حکومت ارجح میداند. در همان حال حکومت و دولت در حد فاصل مصالح و اختیارات انسان قرار گرفتهاند. از این رو در طول تاریخ ادیان درباره شکل، اندازه، نوع، ماموریت، فلسفه و چگونگی حکومت، مباحث مختلفی از سوی نظریهپردازان حوزه دینی صورت گرفته است. در همه این موارد در مورد ضرورت وجود حکومت و نیز درباره «خیر» بودن آن صراحت وجود داشته است و از این رو میتوان به طور کلی گفت، نظریهپردازان حوزه دین ایجابی به حکومت نگاه و از آن استقبال کردهاند.
در میان فقهاء و متکلمین اسلامی درباره اینکه «چه کسانی صلاحیت حکومت دارند»و یا درباره اینکه «راههای مشروع رسیدن به حکومت از منظر اسلام چیست» مباحث زیادی مطرح و مشارعی پدید آمده است. این نظریات را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد، دستهای که حکومت را امر قدسی شمرده و براساس آیه شریفه «ان الحکم الاّ للّه» آن را متعلق به شریعت میداند و دسته دیگر که حکومت را از شئون مردم دانسته و آن را امری عرفی تلقی میکند و در این بین به اصل مختار بودن انسان استناد مینماید.
در دوره معاصر، بحث در باب حکومت دینی و منشا و حیطه آن به شدت تشدید شد و به خصوص در چهار دهه اخیر که انقلاب اسلامی بر مبنای نگرشی دینمحور پدید آمد و نظام جمهوری اسلامی را بر مبنای این نگرش شکل داد، این بحث گسترش فراوانی پیدا کرد. در این میان امام خمینی و امام خامنهای از اواخر دهه 1340 هر کدام جداگانه، بحث ولایت فقیه را به عنوان مدل حکومت اسلامی مطرح و در طول سالهای پس از آن نیز ابعاد آن را تشریح کردند. نظریه ولایت فقیه در عین حال در میان اندیشمندان دیگر نیز به شکلهای مختلف مطرح شد ولی در نهایت همه این نظریات در نقطه مقابل «دولت سکولار» قرار دارند.
Islamic political thought considers government as a necessity to the extent that it prefers the Fajr government to the absence of government. At the same time, the government and the state are at the distance of human interests and powers. Thus, throughout the history of religions, the form, size, type, mission, philosophy, and mode of government have been debated by theorists in the field of religion. In all these cases, there has been an explicitness about the necessity of the existence of the government and also about its "goodness", and therefore it can be said that in general, theorists in the field of religion have looked at the government positively and welcomed it.
There has been a lot of debate among Islamic jurists and theologians about "who has the authority to govern" or about "what are the legitimate ways to reach a government from the perspective of Islam." These theories can be divided into two general categories, the category that considers the government as a sacred matter and according to the verse "إن الحکم لالا لله" it belongs to the Shari'a and the other category that considers the government as a matter of the people and a customary matter. In the meantime, he invokes the principle of human autonomy.
In the contemporary period, the debate on religious rule and its origin and scope intensified, and especially in the last four decades, when the Islamic Revolution arose on the basis of a religious orientation and formed the system of the Islamic Republic based on this attitude, this debate spread widely. Found. Meanwhile, Imam Khomeini and Imam Khamenei, each from the late 1340s, separately discussed the issue of Velayat-e-Faqih as a model of Islamic government and during the following years also explained its dimensions. At the same time, the theory of Velayat-e-Faqih was proposed in various ways among other thinkers, but in the end, all these theories are in opposition to the "secular state".
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی نظریه شهیدر صدر، نظریه شهید بهشتی، نظریه آیتالله مصباح یزدی، نظریه مهدی حائری یزدی، حکومت اسلامی، ولایت فقیه، دولت سکولار استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع) مقدمه «حکومت» یک پدیده بشری است که از زمان «اجتماعی زندگی کردن»، موضوعیت پیدا کرده است در این میان فلسفه تأسیس حکومت، متناسب با تعریفی که از «انسان» ارائه شده، متفاوت شده است.
شهید صدر، نظام سیاسی مردمسالاری دینی خود را که مشروعیتش الهی ـ مردمی است، جمهوری اسلامی مینامد و نقش نظارتی مرجعیت را در آن، چنین توضیح میدهد: «نظارت و اشراف بر نحوه بهکارگیری خلافت الهی از سوی انسان به عهده مرجعیت است) (صدر، 1399ق: ب/9) «مردم حق خلافت عمومی الهی در زمین را دارند و ایجاد دولت و تشکیل حکومت راهی است برای تحقق این خلافت عمومی الهی» (صدر، 1399ق: الف/54 و 55) «تشکیل دولت راهی است برای تحقق خلافت عمومی الهی و اجرای امانت او در زمین.
تنها این خود مردم و مکلفین هستند که باید همانگونه که در تدبیر بهزیستی خود و خانواده خویش میکوشند، به همان نحو فرد اکمل و اصلح جامعه خود را که احیاناً پیامبر یا امام است شناسایی کرده و برای زمامداری سیاسی کشور خود انتخاب کنند (حائری، 1995: 170) رابطه این حکومت با شهروندان مسلمان و کفاری که در زیر پرچم و ذمه اسلام به سرمیبرند، براساس عدالت فردی و اجتماعی و آزادیهای فردی و اجتماعی و آزادیهای فکری و مذهبی استوار است.