چکیده:
توسعه در جهان امروز از اساسیترین موضوعات بینالمللی و داخلی کشورهاست و هر کشوری در پی یافتن جایگاه خود، در این فرایند عظیم و چند بعدی است تا مشکلات وصول به جامعه پیشرفته و برتر را از سر راه بردارد.
هدف این مقاله بررسی ماهیت توسعه از دیدگاه اسلام است. در این مقاله، مباحث توسعه و ابعاد آن و و یژگیهای آن، با استفاد از قرآن و احادیث مورد بحث قرار گرفته است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که نگرش اسلام به توسعه براین پایه استوار است که خداوند سبحان هستی را آفرید و انسان را در زمین جانشین خود قرار داد، تا طبق روش و شریعت الهی به عمران و آبادانی زمین بپردازد. خداوند متعال همچنین انسان را متمایز از سایر مخلوقات آفرید تا او بتواند این وظیفه را انجام دهد. پروردگار همچنین، به فضل و کرم خویش تمام امکانات لازم را در انجام این مأموریت، برای وی فراهم کرد. از اینرو، سرنوشت انسان و آینده او در دنیا و آخرت، با توجه به انجام یاعدم انجام این مأموریت رقم میخورد و تعیین میشود.
خلاصه ماشینی:
تودارو، ضمن چند بعدي توصيف کردن توسعه ، يکي از اهداف توسعه را علاوه بر ايجاد شغل مناسب ، درآمد کافي و آموزش بهتر، توجه به ارزش هاي والاي انساني بيان ميکند و بر اين نکته تأکيد دارد که توسعه نبايد صرفا رفاه مادي را دربرگيرد؛ بلکه بايد باعث رشد عزت نفس فردي و اجتماعي شود (هودر، ١٣٨٦، ١٩٩).
يکي از کساني که در باره توسعه اظهار نظر کرده است ، محمود متوسلي است ، ايشان بر اين باورند که : توسعه جرياني چند بعدي و فرايندي مرکب و پيچيده است که تحقق آن ، مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي، طرز تلقي عامه مردم و نهادهاي ملي همراه با تسريع رشد اقتصادي، کاهش نابرابري و ريشه کن کردن فقرمطلق است ؛ در نتيجه ، مجموعه نظام اجتماعي، اقتصادي سياسي وفرهنگي هماهنگ با نيازهاي اساسي متنوع وخواسته هاي افراد وگروه هاي داخل نظام از حالت نامطلوب يا حد اقل غير بهينه به سوي وضع يا حالتي از زندگي که از نظرمادي ومعنوي بهتر است ، سوق مييابند (متوسلي، ١٣٨٢، ١٧٢).
همانطور که ملاحظه ميشود در اغلب تعريف هاي پيشين ، هم چنين در تعريف توسعه اقتصادي که بعدا خواهد آمد، تغيير و تحول در کليه شئون و عرصه هاي حيات اجتماعي را مطرح کرده اند؛ در حاليکه به نظر ميرسد اگرفرهنگ يک جامعه براساس باورها، انديشه ها و ارزش هاي صحيح و منطقي شکل گرفته باشد و عناصر فرهنگي نامساعد و مزاحم با توسعۀ خوب وجود نداشته باشد، در اين حالت براي رسيدن به توسعه لازم نيست تغيير و تحول در کليۀ زمينه ها پديد آيد.