چکیده:
ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺶﻫﺎ در ردهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﭼﺸﻢﮔﯿﺮی ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮدهاﻧﺪ و ﻋﻠﺘﺶ ﺗﺄﺛﯿﺮ »ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻮﯾﻦ« و روﻧﺪﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺧﺼﻮﺻﯽﺳﺎزی و ﺗﺠﺎریﺳﺎزی اﺳﺖ. ﻣﺪﯾﺮان داﻧﺸﮕﺎه ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮل ﺗﻮﺳﻌﻪ و رﻓﺎه( داﻧﺸﮕﺎﻫﯿﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻦ »ﺣﺲ« و »ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ« ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ؛ »ﺣﺲ« ﯾﻌﻨﯽ ﻣﮑﺮرا ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺎﮐﯿﻔﯿﺖ و ﮐﺎراﻣﺪ آﻣﻮزﺷﯽ را درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪ و اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ اﺻﻮل ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻮﯾﻦ را ﺗﺒﻌﯿﺖ ﮐﻨﻨﺪ و »ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ« ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ داﻧﺸﮕﺎﻫﯿﺎن اﺟﺎزه ﺗﻮﺳﻌﻪ و رﺷﺪ دﻫﻨﺪ و از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻪ ﺑﻘﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت داﻧﺸﮕﺎه ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻮﯾﻦ را در ﭘﯿﺎدهﺳﺎزی اﺻﻼﺣﺎت آﻣﻮزﺷﯽ و ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ در داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﺳﻨﺠﺶ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮد اﻓﺮاد، ﮔﺮوهﻫﺎ و داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ وﺟﻮد دارد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﺎﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻗﺎﺑﻞﺗﻮﺟﻬﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻟﮕﻮی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﻮﯾﻦ اﺳﺖ. ﺑﺮای رﻫﺎﯾﯽ از ﺑﺮﺧﯽ ﺗﺒﺎﻫﯽﻫﺎ ﮐﻪ ﻓﻀﺎﯾﻞ زﻧﺪﮔﯽ داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار دادهاﻧﺪ ﻧﯿﺰ، ﻻزم اﺳﺖ ﮐﻪ اﺑﺘﺪا ﻣﺪﯾﺮان رده ﺑﺎﻻی داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻨﺘﺮلﺷﺎن در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی، ﺑﻮدﺟﻪرﯾﺰی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮد و ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﯽ را ﺗﻌﺪﯾﻞ ﮐﻨﻨﺪ؛ در اداﻣﻪ، ﻣﺪﯾﺮان ردهﻫﺎی ﻣﯿﺎﻧﯽ ﻧﻈﯿﺮ روﺳﺎی ﮔﺮوهﻫﺎی آﻣﻮزﺷﯽ ﺑﻪ ﺟﺎی اﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﻘﺶ »ﻣﯿﺎنﺑﺮ« را در اﻋﻼم اﻣﺮ و ﻧﻬﯽﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﻮدﺷﺎن را ﻫﻤﭽﻮن ﯾﮏ ﻋﺎﻣﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪدﻫﻨﺪه ﺑﯿﻦ روﺳﺎ و ﮐﺎرﮐﻨﺎنﺷﺎن ﻗﺮار دﻫﻨﺪ؛ و ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ آﻧﮑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﯽﺳﺎزی و ﺗﺠﺎریﺳﺎزی
نباید به سمت و سویی بروند که دانشگاههای وطنی و خاص یک کشور را از بین ببرند.
Managerial roles in different levels of universities have changed dramatically
due to the impact of "new public management" and trends related to
privatization and commercialization. University administrators who are
responsible for the development (and well-being) of academics must move
between "sense" and "sensitivity"; "Sense" means repeatedly requesting
quality and efficient educational performance and adhering to such new
public management principles. "Sensitivity" means allowing academics to
develop and grow, thereby contributing to the long-term survival of the
university. This article examines the impact of new public management on
the implementation of educational reform and accountability in universities.
There seems to be a need to measure and compare the performance of
individuals, groups and universities in order to move towards accountability,
which is significantly in line with the new public management model. To
avoid the disasters that have affected the good of college life, it is also
necessary for top-level college administrators to first adjust their control over
planning, performance-based budgeting, and auditing; Middle managers also
see themselves as a link between their superiors and their employees, not just
a shortcut to announcing top management orders. Finally, globalization and
commercialization activities should not go in the direction of destroying a
country's domestic and special universities.
خلاصه ماشینی:
com تاريخ دريافت : ١٤٠٠/٠١/٢١ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٣/٢٤ چکيده مديريت نقش ها در رده هاي مختلف دانشگاه ها به شکل چشم گيري تغيير کرده اند و علتش تأثير «مديريت عمومي نوين » و روندهاي مرتبط با خصوصيسازي و تجاري سازي است .
براي رهايي از برخي تباهيها که فضايل زندگي دانشگاهي را تحت تأثير قرار داده اند نيز، لازم است که ابتدا مديران رده بالاي دانشگاهي، مجموعه کنترل شان در برنامه ريزي ، بودجه ريزي مبتني بر عملکرد و حسابرسي را تعديل کنند؛ در ادامه ، مديران رده هاي مياني نظير رQساي گروه هاي آموزشي به جاي اينکه فقط نقش «ميان ٤بر» را در اعلام امر و نهيهاي مديريتي سطح بالا داشته باشند، خودشان را همچون يک عامل پيونددهنده بين رQسا و کارکنان شان قرار دهند؛ و نهايتا آنکه فعاليت هاي جهاني سازي و تجاري سازي نبايد به سمت و سويي بروند که دانشگاه هاي وطني و خاص يک کشور را از بين ببرند.
در نتيجه مديران دانشگاه که مسئول توسعه (و رفاه ) دانشگاهيان هستند، بايد بين «حس » و «حساسيت » حرکت کنند؛ «حس » يعني مکررا عملکرد باکيفيت و کارامد آموزشي (مطابق آنچه که از سوي سيستم هاي توسعه يافته ارزيابي خارجي مورد تأييد است ) را درخواست کنند و اينگونه اصول «مديريت عمومي نوين » را تبعيت کنند و «حساسيت » يعني به دانشگاهيان اجازه توسعه و رشد دهند و از اين طريق به بقاي بلندمدت دانشگاه کمک کنند.