چکیده:
مسألۀ ایمان حضرت ابوطالب عموی بزرگوار پیامبرJ از دیرزمان مورد منازعۀ شیعه و اهلسنت بوده است. در یکسو علمای شیعه عقیده دارند که جناب ابوطالب با ایمان به شریعت محمدJ از دنیا رفته است. در آن سوی گمان اهلسنّت بر این است که وی ایمان نیاورده و با حال کفر درگذشته است. مستند اصلی زعم کفر ابوطالب که مبنای فکری مورخان، مفسران و متکلمان اهلتسنن قرار گرفته و به أدنی مناسبت در آثار تاریخی، تفسیری و کلامی خود دنبال کردهاند، حدیث معروف ضحضاح است که در مصادر اولیه حدیثی و ثانویه آنان بهچشم میخورد. مدلول روایت این است که ابوطالب کافر از دنیا رفته، ولی بهخاطر نصرت و حمایت وی از پیامبرJ و با شفاعت آن حضرت از دَرَک أسفل دوزخ، به سطح روئین جهنم یعنی ضحضاح منتقل شده است و در حقیقت با تبدیل مرحله شدید به خفیف مشمول کاهش عذاب گردیده است. موضع دانشمندان شیعه در برابر حدیث ضحضاح این است که این روایات به لحاظ سند ضعیف و از جهت فصاحت مخدوش و از نظر دلالت با یکدیگر متهافت است و ساحت ابوطالب مبرّای از رذیله کفر است. این نوشته تلاش دارد تا با روش نقلی حدیثپژوهشی پرده از واقعیت حدیت ضحضاح و حقیقت دلالت آن بردارد تا گوشهای از حقیقت پنهان در ورای اینگونه احادیث که دستساخته حاکمان جور و جفا و دستمایه برخی از ناآگاهان است روشن گردد.
The issue of the faith of Hazrat Abu Talib, the great uncle of the Prophet (P), has long been disputed by Shiites and Sunnis. On the one hand, Shiite scholars believe that Abu Talib died with faith in the Shari’ah of Muhammad (P). On the other hand, the Sunnis guess that he did not believe and died in disbelief. The main document of Abu Talib’s infidelity, which is the intellectual basis of Ahl al-Sunnah historians, commentators, and theologians and who have followed it in their historical, interpretive and theological works even in the smallest relation, is the well-known hadith of dhahdhah that is seen in their primary and secondary sources. The meaning of the narration is that Abu Talib has passed away as an infidel, but because of his assistance and support of the Prophet (P) and with his intercession, he has been transferred from the lowest level of hell to the surface of hell i.e., dhahdhah, that is, by turning the severe stage into a mild one, he has been reduced to torment. The position of Shiite scholars against the hadith of dhahdhah is that these narrations are weak in terms of the document and distorted in terms of eloquence and incoherence with each other in terms of meaning while the dignity of Abu Talib is free from the vices of disbelief. This article seeks to reveal the reality of the hadith of dhahdhah and its meaning through the narrating method of hadith research to clarify a corner of the hidden truth behind such hadiths which are forged by the rulers of oppression and persecution and the basis of some ignorant people.
خلاصه ماشینی:
٢. گرچه در ميان دانشمندان اهل سنت کساني هستند که قائل به ايمان ابوطالب مي باشند – که پـس از اين اشارتي کوتاه بدان خواهيم داشت - اما از بين همه نزديک به يکصد نفري که حـديث ضحضـاح را از قرن دوم تا قرن پانزدهم چه در منابع اوليه يا ثانويه ، آن را نقل کرده اند، تنها ابن ابيالحديـد معتزلـي شارح نهج البلاغه در کفر ابوطالب ترديد دارد و به گفته خودش جزء متوقفين است .
السيرة النبوية محمد بن سعد )١٦١ - ٢١١ه( از عفان بن مسلم ، و هشام بـن عبـد الملـک ابوالوليـد الطيالسـي ، عـن ابي عوانة ، عن عبد الملک بن عمير، عن عبدالله بن الحارث بن نوفل ، عن العباس بن عبد المطلب ، روايـت ميکند که به پيامبرع گفته است : «يا رسول الله ، هل نفعت أبا طالب بشـي ء ف نـه قـد کـان يحوطـک و يغضب لک ؟ قال : «نعم ، وهو في ضحضاح من النار، و لولا ذلـک لکـان فـي الـدرک السـفل مـن النـار» (ابن سعد، ١٤١٠: ٩٩/١).
امام احمد از وکيع عن سفيان عن عبد الملک بن عمير عن عبدالله بن الحرث عـن العبـاس بـن عبد المطلب روايت ميکند که به پيامبرع گفت : «يا رسول الله ، عمک ابوطالب کان يحوطک و يفعل ؟ قال : إنه في ضحضاح مـن النـار، و لـولا أنـا کـان فـي الـدرک السـفل [مـن النـار]» (ابن حنبـل ، ١٤١٦: ٣٧٣/٢ ٢.