چکیده:
بین شهرنشینی و تولید فضا رابطۀ دیالکتیکی و چندمقیاس وجود دارد. از یکسو شهرنشینی سریع نهفقط فضای فیزیکی از جمله محیط ساختهشده کاربری اراضی و چشماندازها را تغییر میدهد، بلکه فضای تخیلی و ذهنی و فضای تولیدشدۀ کل فرایند شهرنشینی را نیز تغییر میدهد. هدف این مطالعه تحلیل فرایند تولید فضای شهری در دورۀ ایران مدرن است. شهر تهران بهعنوان مطالعۀ موردی انتخاب شده است. بهمنظور رسیدن به هدف پژوهش، مهمترین اقدامات شهرسازی، نیروهای تأثیرگذار، اهداف و نتایج اقدامات صورتگرفته در شهر تهران تجزیهوتحلیل شده است. روش تحقیق توصیفی- پسرویدادی بوده است. ابزار گردآوری دادهها بهصورت اسنادی بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد اهداف تغییر و تولید فضای جدید شهری متفاوت بوده و در سه دورۀ مهم اتفاق افتاده است. در دورۀ اول مهمترین هدف از تغییر فضای شهری، کنترل فضا و درنهایت بسط سرمایهداری بوده است. دولت به شکل هوسمانیسم بهدنبال تغییر فیزیکی و ذهنی فضا بوده است. در دورۀ دوم مهمترین هدف در تولید فضای شهری، انباشت سرمایه بوده است که دولت و ارکان دیگر یعنی سرمایه و حکومت محلی، با کاهش موانع فضایی بسترهای لازم را برای انباشت سرمایه در شهر تهران فراهم آوردهاند. دولت با تزریق پولهای نفتی، با سرمایهگذاری در بخش صنعت مونتاژ و تا حدودی در زمین و مسکن و شهرداری نیز با تخریب فضاهای قدیمی و ایجاد خیابانها، بزرگراهها و اتوبانها در تلاش برای به رسیدن به این هدف بودند. در دورۀ سوم دولت با هدف کاهش هزینهها، از تأمین بودجۀ شهرداری عقبنشینی و قانون خودکفایی شهرداری را تصویب کرد که شهر را در اختیار بورژوازی مستغلات و شهرداری گذاشت. توافق بین بورژوازی مستغلات و شهرداری سبب شد فضا برای مبادله و کسب سود ایجاد شود و شهرداری بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اقدام به حذف موانع فضایی برای انباشت بیشتر سرمایه و افزایش ارزشافزوده کند. درنهایت نیز بورژوازی مستغلات شهر تهران را به یک کالای ارزشمند حجیم تبدیل کرده است.
There is a dialectical relationship between urbanization and the production of space. On the one hand, rapid urbanization not only changes the physical space, including the built environment, land use, and landscapes; It also changes the imaginary and mental space, on the other hand, the produced space changes the whole urbanization process. The purpose of this study is to analyze the process of urban space production in contemporary Iran. The city of Tehran has been selected as a case study.In order to achieve the research goal, the most important urban planning measures, influential forces, goals and results of measures taken in Tehran have been analyzed.The research method was descriptive-post-event. The data collection tool was documentary. The results show that the goals of changing and producing new urban space are different and have occurred in three important cycles.In the first cycle, the most important goal of urban change was to control space, and ultimately the expansion of capitalism.In the second cycle, the most important goal in the production of urban space has been the accumulation of capital, which the government and other elements, namely capital and local government, by reducing spatial barriers provided the necessary bases for capital accumulation in Tehran.In the third cycle, the government withdrew from financing the municipality with the aim of reducing costs, and passed a law on municipal self-sufficiency, which effectively gave the city to the capital and the municipality.Finally, the capital of Tehran has become a valuable commodity.
خلاصه ماشینی:
آنچه در اين پژوهش موردتوجه است ، تفاوت مدرنيته در غرب و جهان سوم است که تأثير آن بر تغيير فضا چه از لحاظ فيزيکي و چه از لحاظ ذهني و روحي کاملا متفاوت است ؛ چرا که غرب به ويژه فرانسه جامعۀ خود را مستقيم براساس مواد و مصالح مدرنيزاسيون سياسي و اقتصادي برپا کرده بود و از دل واقعيتي مدرنيزه شده انرژي و آرمان هاي خويش را استخراج مي کرد.
درواقع نظريۀ لوفور دربارٔە شيؤە توليد دولتي ، عينک تحليلي قدرتمندي را فراهم مي سازد که از طريق آن مي توان جنبه هاي تکامل يابندٔە سياسي، نهادي و جغرافيايي توليدگرايي دولتي را به گونه اي انتقادي رمزگشايي کرد (٧٨٩ :٢٠٠١ ,Brenner)؛ اينکه دولت مدرن تازه متولدشده فهميده بود که براي بقاي چنين دولتي بايد فضا تغيير کند.
رويکرد تحقيق بر اين مبنا است که فرايند توليد فضاي شهري با تکيه بر شهر تهران در سه مقطع زماني دوره هاي پهلوي اول ، پهلوي دوم و جمهوري اسلامي مطالعه کند.
اين حوزه ها شامل اقدامات ، عوامل مؤثر، نتايج ، اهداف تغييرات فضا در شهر تهران است که در سه مقطع مطالعه شده تا فرايند توليد فضاي شهري تهران بررسي شود.
نتيجۀ آن جراحي هاي بسيار عظيم در سطح شهر تهران است که بيشتر نهادهاي سنتي نه به عنوان رقيب نهادي جديد (سينما، بانک و غيره )، بلکه مانع توسعۀ فضاي جديد قلمداد مي شدند که نشاني از گذشته و توسعه نيافتگي بودند و درنتيجه از ساختار فضايي شهري محو شدند.