چکیده:
تمامی عالمان تعلیم و تربیت در کشور به لزوم تبیین و نهادینه سازی تعلیم و تربیت اسلامی معتقدند و همواره با سئوالی جدی در این باره روبرو بوده اند که موانع تحقق تعلیم و تربیت اسلامی و راهکارهای غلبه بر این موانع چیست؟ در این مقاله دو حوزه نظریهپردازی و اجرا به عنوان موانع اساسی تحقق تعلیم و تربیت اسلامی یاد شده که هر یک از آنها، موانع دیگری را که میتوان از آنها به عنوان موانع فرعی یاد نمود، در بر گرفتهاند.
تاکنون در کشور نظریه پردازانی وجود نداشته اند که بتوانند نظریه ای جامع که تمامی ابعاد این نوع نظام تعلیم و تربیت را تبیین کنند، ارائه دهند. از این منظر عدم احساس نیاز به وجود این نوع گفتمان در میان اکثریت متخصصان تعلیم و تربیت، کمبود متخصصانی که توامان در دو حیطه علمی و دینی صاحب اندیشه و گفتمان باشند، رواج فرهنگ ترجمه، فقدان جسارت علمی در نظریهپردازی، اتکا به مطالب صاحبنظران غربی و تغییرات جزئی در آنها، فقدان روحیه نقادی و نقدپذیری به عنوان موانع مطرح میباشد. در حیطه اجرا نیز تغییر مداوم مسئولان، فقدان جرات کافی برای تغییر بنیادین نظام تعلیم و تربیت، عدم اعتقاد عملی برخی از مسئولان تعلیم و تربیت به عنوان موانع مطرح میباشند. در این نوشتار هر یک از این موانع به تفکیک تشریح و مستندات آن مطرح و راهکارهایی به منظور حل این چالش اساسی ارائه خواهد شد.