چکیده:
نخستین جرقه های پرورش مدیران، با تشکیل سازمانها همراه بوده است. در این تحقیق با بررسی نقشها و کارکردهای خانواده و ساحتهای سهگانه انسان (بینش، گرایش و کنش) مشخص شد که یکی از ابزارهای تربیتی و پرورشی، خانواده است. خانواده به عنوان اصلیترین رکن در تربیت افراد، نقش مهمی در پرورش مدیران مناسب نظام اسلامی دارد. بیشتر پژوهشها در زمینه پرورش مدیران، پیرامون نقش آموزش و پرورش بوده و از نقش خانواده غفلت شده است. خانواده از طریق ایفای نقش، ارتباط و دخالت عاطفی میتواند در کنار آموزش و پرورش، همسالان و محیط، در شکلگیری مدیران آینده تاثیرگذار باشد. در این نوشتار از روش اجتهادی استفاده شده و روش گردآوری دادهها کتابخانهای است که در عین بهرهمندی از دانش روز در حوزه مدیریت، از منابع دینی برای گسترش دانش مدیریت استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که خانواده نقش پایهگذاری برای پرورش مدیران به عهده دارد و با تربیت صحیح بر اساس عمل به احادیث، علت معده و زمینهساز برای پرورش مدیران است.
The first sparks of developing managers were associated with the formation of organizations. Examining the roles and functions of the family and the three areas of human beings (insight, attitude and action), this paper reveals that, the family is one of the most important parts of education. The family, as the main element in developing the managers, has an important role in educating the managers of the Islamic system. However, the role of the family in educating managers has been neglected so far. The family can play an important role in educating managers through role playing ,emotional interference education and the environment. Using Ijtihad and library research method, this paper studies the role of family in developing managers from the viewpoint of Islam. The research findings show that, the family has a founding role in developing managers.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي نقش خانواده در پرورش مديران با رويکرد اسلامي چگونه تبيين ميشود؟ پرسشهاي فرعي همچنين با لحاظ اينکه هدف از اين تحقيق ارائه راهکار جهت تغيير در شخصيت فرد مي باشد بايد در بينش و گرايش فرد تغيير ايجاد کنيم تا به کنش مطلوب برسيم.
در واقع، خداوند متعال بر اساس حکمت بالغة خود، نوعي شناخت، گرايش و توان ابتدايي را از بدو تولد يا پيش از آن، به صورت غريزي و فطري در نهاد انسان قرار داده است؛ به طوري که گرايش به انجام دادن کارهايي که به کسب شناختهاي ابتدايي ميانجامند، مانند باز کردن چشم که منجر به ديدن ميشود و حرکت دادن دست و پا که لمس اشياي پيرامون خود را به دنبال دارد، بيشتر غريزياند و انتخاب آگاهانة کودک در آنها تأثيري ندارد؛ چنانکه گرايش کودک به رفتارهاي ديگر، مانند مکيدن پستان مادر نيز غريزي است؛ اما تقويت، تصحيح و جهتدهي همهجانبه به ساحتهاي بينشي، گرايشي و رفتاري، نيازمند راهبري و هدايت بيروني است و در مراحل بعدي رشد، اراده و اختيار متعلم و متربي نيز تأثير فراواني در جهت و سرعت حرکت انسان در اين مسير خواهد داشت.