چکیده:
جامعه چندفرهنگی مستعد فرصتها و تهدیدهایی است که به خطمشی کارآمد نیاز دارد. خطمشیها زمانی از کارآمدی برخوردارند که براساس مبانی و پیشفرضهای مستحکم تدوین گردند و ضمن سازگاری باارزشها و هنجارها بتوانند جامعه را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب هدایت نمایند. مسیله اساسی این است که مبانی خطمشیگذاری جامعه چندفرهنگی از منظر اسلام چگونه است؟ دین اسلام، جامعترین و کاملترین دین در میان ادیان آسمانی است که برای خطمشیگذاری جامعه چندفرهنگی مبانی متمایزی را ارایه داده است. بدین روی، در پژوهش حاضر تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، مبانی هستیشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و دینشناسی برای خطمشیگذاری جامعه چندفرهنگی از منظر اسلام تبیین گردد. در مبانی هستیشناسی، مولفههای وحدت و کثرت هستی، تنوع، مراتب و روابط هستی بحث شده است. در مبانی انسانشناسی، تنوع قومی، زبانی و جنسیتی تبیین گردیده و در مبانی جامعهشناسی، سطوح جامعه از سطح خانواده تا تشکلهای فرهنگی و سطح حکومت اسلامی مورد بحث قرارگرفته و در مبانی دینشناسی، نقش دین در عرصه اجتماعی تحلیل شده است.
A multicultural society is ready for opportunities and threats that require an efficient policy. Policies are effective when they are formulated based on sound principles and assumptions, and while adapting values and norms, they can lead the society from the current situation to the desired situation. The fundamental question is what are the principles of multicultural society policy-making from the perspective of Islam? Islam is the most comprehensive and complete religion among the heavenly religions, which has provided different principles for the policy-making of a multicultural society. Using a descriptive-analytical method, this study tries to explain the principles of ontology, anthropology, sociology, and theology for the policy-making of a multicultural society from the perspective of Islam. They are discussed such as the components of the unity and multiplicity of existence, diversity, levels, and relations of existence in the foundations of ontology. In the basics of anthropology, ethnic, linguistic, and gender diversity is explained and in the basics of sociology, the levels of society from the family to cultural organizations and the level of Islamic government are discussed and in the basics of theology, the role of religion in the social arena is analyzed.
خلاصه ماشینی:
بدين روي، در پژوهش حاضر تلاش شده است با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، مباني هستيشناسي، انسانشناسي، جامعهشناسي و دينشناسي براي خطمشيگذاري جامعة چندفرهنگي از منظر اسلام تبيين گردد.
در مباني انسانشناسي، تنوع قومي، زباني و جنسيتي تبيين گرديده و در مباني جامعهشناسي، سطوح جامعه از سطح خانواده تا تشکلهاي فرهنگي و سطح حکومت اسلامي مورد بحث قرارگرفته و در مباني دينشناسي، نقش دين در عرصة اجتماعي تحليل شده است.
مقدمه اين پژوهش بهدنبال پاسخ به اين مسئلة اساسي است که مباني خطمشيگذاري جامعة چندفرهنگي بر اساس آموزههاي اسلامي چگونه است؟ چندگانگي فرهنگي وضعيتي است که باورها، ارزشها، رفتارها و نمادهاي افراد و شهروندان يک جامعه متفاوت با ديگري باشد (راسخ، ۱۳۹۱، ج2، ص831).
بدين روي، ضرورت دارد در جامعه چندفرهنگي و نظام اسلامي، خطمشيگذاريها از منابع دين اسلام، يعني قرآن و سنت، استخراج گردد؛ زيرا دين اسلام جامعترين و کاملترين دين در ميان اديان آسماني است که از منابع مستحکم و جامعي برخوردار است و آموزههاي اسلامي ميتواند خطمشيگذاران جامعه را در تبيين اهداف، مباني، اصول و الگوهاي خطمشيگذاري کمک و هدايت نمايد.
در ارتباط با اصالت و وجود حقيقي يا اعتباري جامعه، ميان دانشمندان اسلامي نظريههايي ارائهشده است؛ اما وجود جامعه بهصورت حقيقي يا در ضمن وجود فرد، قابل انکار نيست و آنچه از منظر اسلام اهميت دارد، اين است که افراد جامعه - خواه بهصورت فردي و خواه بهصورت جمعي - در جامعه مسئوليت دارند و دربرابر به کارهايي که انجام ميدهند، بايد پاسخگو باشند.