چکیده:
این متن شرحی است بر وصایای امام محمدباقر علیه السلام به جابر در باب اوصاف شیعیان واقعی. حضرت میفرمایند: «واستجلب نور القلب بدوام الحزن»؛ و با اندوه پیوسته، نور دل را کسب کن. امام باقر علیه السلام در این عبارت به جابر میفرمایند: اگر میخواهی قلبت نورانی شود، بر حزن مداومت کن. درباره این جمله میتوان پرسید که قلب چیست؟ نور قلب به چه معناست؟ منظور از اینکه انسان باید همیشه حزن داشته باشد، چیست؟ از چه چیزی باید محزون بود؟ آیا هر حزن و ناراحتیای مطلوب است؟ آیا اسلام حزن را میپسندد و میخواهد مردم همیشه غمگین و افسرده باشند یا میخواهد مردم شاد و بانشاط باشند؟ و سرانجام رابطه بین حزن و نور قلب چیست؟ این نوشتار درصدد پاسخگویی به این سوالات میباشد.
This paper is a commentary on the advices of Imam Mohammad Bagher (PBUH) to Jabir b. Yazid al-Ju’fi, one of his noble companions, regarding the characteristics of the real Shiites. His holiness says, "gain the light of the heart with the constant sorrow". In this phrase, Imam Bagher (PBUH) says to Jabir, "if you seek a luminous heart, persevere in sorrow. One can ask about this sentence, what is the heart? What does it mean that man should always be sorrowful? What should we be sad about? Is any sorrow desirable? Does Islam like sorrow and wants people to always be sad and depressed? or does it want people to be happy? And finally, what is the relationship between sorrow and the light of the heart? This paper seeks to answer these questions.
خلاصه ماشینی:
آیا خدا خواسته جامعهاي بسازد که همه در آن غمگين و محزون باشند؟ معناي ظاهري فرمایش امام باقر( این است که اگر میخواهید دلتان نورانی باشد، باید همیشه محزون باشید؛ درحاليکه امروزه فرهنگ جهاني ميکوشد که براي مردم شادي بيافريند.
اگر بگوییم اسلام حزن را پسنديده ميداند و انسان باید در همه حال محزون باشد، سخنی واقعاً خلاف فطرت بر زبان جاری کردهایم؛ مگر ما برای محزونبودن آفريده شدهايم؟ برای حل اين مسئله باید دانست که اصلاً حزن چيست و چند نوع است؟ چگونه پيدا ميشود؟ آيا هر حزني مطلوب است؟ آیا هر حزني نامطلوب است؟ حزني که اين روایت ستوده و عامل نورانيت قلب معرفي کرده چه حزني است؟ آیا این حزن با سرور منافات دارد؟ لغو نبودن احساسات و عواطف انسانی اولاً، براساس بينش الهي و توحيدي هیچیک از اموری که خداوند در وجود انسان قرار داده است، لغو نيست و حکمتی در آن نهفته است.
بنابراين، حزن کمالی نیست که همیشه اصالت داشته باشد و انسان برای آن آفریده شده باشد، بلکه آنچه اصالت دارد، طرف مقابلش، یعنی سرور براي بهرهمندي از نعمتهای الهی و شادی در جنات عدن است.
ملاک مطلوببودن حزن يا شادی حال چگونه باید پسنديده بودن شادي و مطلوب بودن حزن را جمع کرد؟ براساس مکاتب غيرتوحيدي، اهداف زندگي هميشه در دنيا خلاصه میشود و طبعاً هدف، خوشایندي انسان است.