چکیده:
خانوداه بهعنوان عنصر سازنده جامعه انسانی، همواره مورد توجه دین مبین اسلام بوده است. خانواده به این دلیل که کارکردها و نقشهای متفاوتی بر عهده دارد، نقش مهمی در رشد و تعالی جامعه ایفا میکند. خانواده زمانی میتواند این کارکردها و نقشها را به خوبی انجام دهد که میان زوجین روابطی صحیح حاکم بوده و از تحکیم برخوردار باشد. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سوال است که از دیدگاه متون روایی همسانهمسری چه نقشی در تحکیم خانواده دارد؟ روش تحقیق در مقام گردآوری اطلاعات اسنادی و در مقام تجزیه و تحلیل، توصیفی تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از دیدگاه متون روایی اولا، انسانها تمایل دارند با افراد شبیه و همسنخ خود ارتباط و تعامل برقرار کنند. ثانیا، همسانهمسری از آن جهت که باعث میشود بین زوجین توافق و الفت ایجاد گردد، منجر به تحکیم خانواده میشود. ثالثا، از میان جنبههای مختلف همسانهمسری، کفویت و همسانی در باورها و ارزشها، نقش برجستهتری در تحکیم خانواده دارد.
The family, as a constituent element of human society, has always been considered by the religion of Islam. Given the its different functions and roles of family, it plays an important role in the growth and excellence of society. These functions and roles depend on the existence of appropriate relationships between couples. Using descriptive-analytical and citation analysis method, this paper seeks to answer the question, what is the role of spouse in strengthening the family from the perspective of narrative texts? The findings show that, first, humans tend to interact with like-minded people. Matchmaking strengthens the family because it creates an agreement between the couple. Among the various factors of matchmaking, homogeneity in beliefs and values has a more prominent role in strengthening the family.
خلاصه ماشینی:
ایشان نیز موضوع خانواده را از ابعاد گوناگون نظیر جایگاه ازدواج در اسلام، عوامل مؤثر بر تحکیم خانواده، نقش هریک از زوجین در روابط زناشویی را مورد بررسی قرار داده است.
مقاله حاضر سعی دارد نقش همسانهمسری در تحکیم خانواده را از منظر متون دینی و با توجه به ابعاد مختلف بحث همانند بررسی ابعاد روانشناختی همسانهمسری، ابعاد همسانی، بررسی تضاد ظاهری میان نظریة همسانهمسري و نظریه نیازهای مکمل مورد واکاوی قرار دهد.
روايت چهارم نيز مصداق ديگري از شباهتهاي ميان انسانها را مورد توجه قرار ميدهد: «الْجَاهِلُ يَمِيلُ إِلَى شَكْلِه» (تمیمی آمدی، 1366الف، ص 214، حدیث 327) يا در برخي متون «يألفه مثله»، يعني انسان جاهل به سوي افراد جاهل تمايل دارد، یا با مانند خود انس مىگيرد.
بنابراين گرايش و تمايلي که در روايات فوق ميان انسانهاي شبيه به يکديگر مطرح شد، دايرۀ وسيعي داشته و از کمترين ارتباطات کلامي تا دوستيهاي عميق و رفاقتها و مصاحبتهاي طولاني را دربر ميگيرد؛ و ازآنجاکه ازدواج نيز نوعی برقراری ارتباط و پیوند میان زوجین است (بستان، 1388، ص6؛ ساروخانی، 1370، ص23)، میتوان گفت انسان به طور فطری به گزینش همسری دارای تناسب و سنخیت حداکثري با خود (ساروخانی، 1370، ص72) تمایل دارد.
ازدواج و انتخاب همسر نيز با همين سازوكار صورت ميگيرد و افراد به دنبال همسري هستند که شباهت حداکثري در بينش، گرايش و رفتار با ايشان داشته باشد، اما بهراستي چرا افراد به سوي افرادي شبيه به خود تمايل بيشتري دارند؟ 3.