چکیده:
هدف: از این مطالعه بررسی رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و بحران مالی واحدهای اقتصادی با تاکید بر نقش تعدیلکننده ارتباطات سیاسی است.روش شناسی:این مطالعه از نوع مطالعات، کاربردی و پس رویدادی است. جهت اندازهگیری مسئولیت اجتماعی شرکتها از مقیاس مران جوری و همکاران (1393) و برای اندازهگیری ارتباطات سیاسی از چهار معیارمختلف استفاده شد .همچنین بهمنظور اندازهگیری بحران مالی واحدهای اقتصادی، از معیار بومی سازی شده کردستانی و تاتلی(1393) بهره گرفته شد.جامعه و نمونه: جامعه آماری در بر گیرنده شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1398-1394 است که داده های 103 شرکت مورد بررسی قرار گرفت. جهت تحلیل فرضیههای پژوهش از الگوی رگرسیون تابلویی اثرات ثابت بهره گرفته شد.یافتههای پژوهش: حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین مسئولیتپذیری اجتماعی و بحران مالی بود. بدین معنا که با افزایش سطح مسئولیت پذیری اجتماعی، احتمال بحران های مالی در واحدهای اقتصادی کاهش می یابد. دیگر نتایج نشان داد که ارتباطات سیاسی عمدتا رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و بحران های مالی را تعدیل میکند.
AbstractThis study investigate relationship between social responsibility and financial helplessness with the moderating role of political communication. This study is a type of applied and post-event study. To measure the social responsibility of companies were use of Meran Jouri and colleagues (2014) scale. Also, in order to measure financial distress used of the localized standard scale of Kurdistan and Tatli (2014). The statistical population is all companies listed on the Tehran Stock Exchange in the period 2015-2019, that examined data of 103 companies. To analyze the research hypotheses, the pattern of regression of fixed effects was used. The research findings indicated a negative and significant relationship between social responsibility and financial distress of companies. This means that as the level of social responsibility increases, the likelihood of companies financial distress decreases. Other results showed that political communication largely moderated the relationship between corporate social responsibility and financial distress. This means that the need to disclose social responsibilities in order to legitimize activities decreases as a result of state-owned relationships.
خلاصه ماشینی:
ir اطلاعات مقاله چکيده از اين مطالعه بررسي رابطه بين مسئوليت پذيري اجتماعي و بحران مالي واحدهاي اقتصادي با تاکيد بر نقش تعديل کننده ارتباطات سياسي است .
٣. پيشينه پژوهش در بررسي مطالعات صورت گرفته در رابطه بين مسئوليت پذيري اجتماعي و بحران مالي و اثر ارتباطات سياسي ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد که در اين بخش به اين مهم پرداخته ميشود.
نتايج توصيفي متغيرهاي پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) نتايج حاصل از بررسي فرضيه اول فرضيه اول پژوهش رابطه بين مسئوليت پذيري اجتماعي و بحران مالي واحدهاي اقتصادي را مورد بررسي قرار ميدهد در اين راستا به منظور برآورد نتايج ، در ابتدا با استفاده از آزمون چاو و هاسمن در رابطه با تشخيص الگوي مناسب جهت برآورد، نتيجه گيري ميشود.
نتايج حاصل از بررسي فرضيه دوم در حالت اول ارتباطات سياسي فرضيه دوم پژوهش اثر تعاملي ارتباطات سياسي و مسئوليت هاي اجتماعي را بر بحران مالي مورد بررسي قرار ميدهد در اين راستا نتايج حاصل از آزمون چاو و هاسمن در جدول ٤ ارائه شده است .
نتايج حاصل از اثر تعاملي ارتباطات سياسي و مسئوليت هاي اجتماعي از تأثير منفي معنادار برخوردار است (ضريب ٠/٢٢- و سطح معناداري ٠/٠١١) اين نشان ميدهد که هر چه درصد اعضاي هيئت مديره وابسته به دولت بيشتر باشد نياز به افشاي مسئوليت هاي اجتماعي کاهش يافته و به تبع آن بحران مالي افزايش مييابد.
Corporate social responsibility performance, financial distress and firm life cycle: evidence from Australia.
The influence of political connection on corporate social responsibility evidence from Listed private companies in China.
The effects of political connection on corporate social responsibility disclosure–evidence from listed companies in Malaysia.