چکیده:
رابطه تاریخی تورم و نقدینگی در گذشته حرکتی همسو و همجهت را دنبال میکرده اما در حال حاضر این رابطه تضعیف شده است، با وجود این، نمیتوان اثر مهم رشد نقدینگی را بر نرخ رشد سطح قیمتها نادیده گرفت. مقام پولی برای حفظ رفاه کل در قالب حداقل سازی تابع زیان رفاهی، کنترل تورم با استفاده از ابزارهای پولی به ویژه جلوگیری از رشد پایه پولی را هدف قرار می دهد. مقاله حاضر نیز با استفاده از یک رویکرد تعادل عمومی پویای تصادفی و با استفاده از یک رویکرد کینزین جدید و برجسته نمودن نقش مصرف خانوار در سیاست پولی بهینه، به محاسبه پیامد رفاهی تورم می پردازد. همچنین آثار و پیامدها، توابع واکنش، زیان های ناشی از افزایش تورم و دور شدن از قاعده بهینه تورم مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که تورم حتی در سطوح پایین نیز کاهنده رفاه محسوب می شود. به طور خاص، در شرایط وجود تورم 10 درصد، هزینه رفاهی تورم به میزان 5/5 درصد محاسبه گردید. پیشنهاد سیاستی بر هدفگذاری تورم به عنوان چارچوب سیاست پولی تاکید می کند هر چند این موضوع تضمینی برای تحقق بهینه بودن رفاه نیست، لیکن می تواند به عنوان عامل کلیدی و موثر باشد.
The historical relationship between inflation and liquidity has in the past been in the same direction, but now this relationship has been weakened. However, the significant effect of liquidity growth on the rate of price growth cannot be ignored. In order to maintain total welfare in the form of minimizing the welfare loss function, monetary authority aims to control inflation using monetary instruments, in particular to prevent the growth of the monetary base. The present paper also calculates the welfare outcome of inflation using a dynamic stochastic general equilibrium (DSGE) approach and using a new Keynesian approach and highlighting the role of household consumption in optimal monetary policy. Also, the effects and consequences, reaction functions, losses due to increased inflation and deviation from the optimal inflation rate are examined. The results show that inflation reduces welfare even at low levels. In particular, in the presence of 10% inflation, the welfare cost of inflation was calculated at 5.5%. The policy proposal emphasizes targeting inflation as a monetary policy framework. Although this is not a guarantee of achieving optimal welfare, it can be a key and effective factor
خلاصه ماشینی:
(رجوع شود به تصویر صفحه) همان گونه که در نمودار ١ ملاحظه ميشود، افقي شدن نسبت نقدينگي به شاخص قيمت از مهرماه ١٣٩٧ به بعد، بيانگر اين نکته است که در غياب رشد توليد در اقتصاد ايران ، بخش زيادي از نقدينگي افزايش يافته بر روي نرخ تورم تخليه مي شود١.
اج و همکاران (٢٠٠٧) در تحقيق خود با عنوان «حداکثرسازي رفاه سياست پولي تحت شرايط نااطميناني » با استفاده از مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE) در اقتصاد آمريکا وضعيت نااطميناني که بانک مرکزي (فدرال رزرو) با آن مواجه است را ارزيابي نموده اند علاوه بر اين تابع زيان رفاهي بانک مرکزي ، وضعيت نرخ بهره و رشد اقتصادي در شرايط پوياي اقتصاد تشريح شده است .
به عنوان مثال ، کالمن (٢٠٠٢) يک مطلوبيت کاليبره شده از مصرف کننده و درصد تغيير در مصرف را به عنوان اثر بر رفاه انجام داده است رابطه اي که در اين مطالعه براي توضيح دهندگي نحوه سياستگذاري پولي در اقتصاد ايران معرفي ميشود به گونه اي است که بر اساس آن نرخ رشد پايه پولي به نحوي تعيين ميشود که دو هدف افزايش فعاليت هاي اقتصادي و حفظ ثبات قيمت ها تأمين گردد.
, Memarnejad, A (2018), the cost of welfare of external shocks and the optimal rule of monetary policy for the Iranian economy ", Financial Economics, No48, autumn, 75-110.
(2017), monetary policy consistence with Iran's oil economy with BVAR-DSGE approach, Business Research Journal, No 87, summer, 124-162[In Persian].
Explaining the effects of oil revenues and monetary policies in the form of a model of real business cycles for the Iranian economy, PhD thesis, Faculty of Economics, University of Tehran.