چکیده:
مهدی اخوان ثالث(7031-9631)، خلف صالح نیما یوشیج و از برجستهترین شاعران معاصر ایران، متخلص به«م. امید»، پس از پذیرفتن شیوهی نیمایی، در این قالب شعرهای زیبا، دلنشین و مانا از خود به یادگار گذاشت؛ تا کنون دربارهی ویژگیهای اشعار وی مقالات زیادی نگاشته شده است؛ در این مقاله قصد داریم نفوذ افکار فلسفی – که در اشعار اخوان بعلت وقایع اجتماعی، توام با اندوه و یاس است- را در اشعار اخوان ثالث بررسی و تحلیل کنیم. در این مقاله پس از ذکر رابطهی شعر و فلسفه و بیان مختصر افکار فلسفی در شعر معاصر، اشعار فلسفی مهدی اخوان ثالث تحلیل و بررسی شده است. به نظر میرسد افکار فلسفی وی در اشعارش تحت تاثیر وقایع اجتماعی توام با اندوه و یاس شده باشد. این پژوهش به روش توصیفی –تحلیلی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
کلمات کلیدی: اخوان ثالث، فلسفه، شعر نیمایی، یاس و اندوه مقدمه اگر وظیفه اصلی هنر عبارت باشد: از اشراق هنری، میتوان گفت که این اشراق اول جزیی نگر، بعد کلی میشود.
اگر چه ما رابطه فلسفه و ادبیات صحبت میکنیم و به بررسی جلوه اندیشههای فلسفی در شعر شاعران میپردازیم ولی باید دانست که ادبیات گرچه متاثر از تاریخ، اجتماع و اقتصاد و فلسفه است، ولی وظیفه اصلی کسی که به بررسی آثار ادبی میپردازد، پرداختن به اثر ادبی است و نه مسائلی خارج از ادبیات.
او هم بالاخره نگاه فلسفی به جهان دارد و این نگاه بدون اینکه شاعر اصطلاحات فلسفی به کار ببرد، در شعرهایش غلبه دارد، یا در شعرهای حافظ ابیاتی میبینیم که آدم را به فکر فرو میبرد زیرا نوعی توجه به جهان، وجود و سرنوشت آدمی است.
لوسین گلدمن در « خدای مخفی » مینویسد: « یک فلسفه یا کار هنری فقط موقعی میتواند ارزش خود را در خارج از زمان و مکانی که نخستین بار در آن ظهور کرد حفظ کند، که با بیان یک وضع خاص انسانی آن را به ساحت مسائل بزرگ انسانی که در نتیجه روابط انسان با همنوعانش و یا جهان به وجود آمده است منتقل میکند حال، چون تعداد پاسخهای منطقی که میتوان به این مسائل داد به سبب همان ساختار شخصیت انسان، محدود است، هر یک از این پاسخهای داده شده ممکن است منطبق باشد با اوضاع تاریخی متفاوت و حتی متناقض.