چکیده:
بیدل ۱۰۵۴-۱۱۳۳ق (۱۷۲۰-۱۶۴۴م) از نیمه دوم سده هجدهم میلادی به یکی از محبوبترین شاعران فارسیزبان در آسیای مرکزی تبدیل و میراثش دستمایه مخاطبان حرفهای به شعر فارسی شد. آنها فارغ از خاستگاه زبانی و فرهنگی، این میراث را براساس زمینه های ذهنی و علایق خود تفسیر میکردند. نگارنده در این نوشتار با استفاده از دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی، بهدنبال یافتن پاسخ این پرسش است که علاوهبر ویژگی های میراث بیدل، چه زمینه های اجتماعی و فرهنگی در منطقه موجب شده بود تا اشعار وی متناسب با زمینه های ذهنی مخاطبان تفسیر و به تلون سیمای بیدل منجر شود؟ براساس نتایج پژوهش، با عطف توجه به ماوارءالنهریبودن اجداد بیدل و مهاجرت آنها به هند، دلیل اصلی توجه مخاطبان در این منطقه به بیدل را باید در نوع جهانبینی بیدل، ظرفیت خوانشپذیری شعر وی از یک سو و تحولات ایجاد شده در آسیای مرکزی در نیمه دوم سده نوزدهم و آغاز سده بیستم که منجر به پیدایش جریانهای فکری جدید در منطقه شد از سوی دیگر، در شکلگیری این نوع خوانشها دخیل دانست.
Since the second half of the eighteenth century, Bedil (1644-1720) , has been one of the
most popular poet of Persian speakers in Central Asia whose heritage became the source of
professional audiences for Persian poetry. Whatever their linguistic and cultural origin, they
interpreted this heritage according to their mental antecedents and interests. Based on the
achievements of philosophical hermeneutics, the author seeks to find an answer to this
question: besides the characteristics of Bedil's heritage, what are the social and cultural
fields of the region that led to the adaptation and interpretation of his poems from the
public viewpoint? According to the results of this research and besides the fact that Bedil's
ancestors migrated from central Asia to India, the main reason for the attention of the local
audience to Bedil could be Bedil's worldview, the readability of his poetry, and the
developments in Central Asia during the second half of the nineteenth century and the
beginning of the twentieth century, the emergence of new intellectual tendencies in the
region which has, on the other hand, contributed to the formation of this type of reading.
خلاصه ماشینی:
مسـئلۀ اصـلی ایـن جستار این است که تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به وجود آمـده در مـاوراءالنهر در این سده چه تأثیری از خود در خوانش میراث ادبی بیدل و شکل گیری سیمایی دیگرگـون از وی به جا گذاشته است ؟ فرض ما این است که علاوه بـر نـوع جهـان بینـی بیـدل و ظرفیـت خوانش پذیری میراث وی که به صورت طبیعی و سنتی امکـان خـوانش هـای متفـاوت را از بیدل ایجاد کرده بود، تغییرات ایجاد شده در سطوح مختلف زندگی غرب ، آهسـته آهسـته در محیط فرهنگی روسیه در سدة نوزدهم و سدة بیستم تأثیر گذاشـت و ایـن تـأثیرات در کنـار انتقال اخبار تحولات محیط های پیرامونی از طریق مطبوعات دوره ای فارسیزبـان منتشرشـده در ایران ، عثمانی و مصر در آستانۀ انقلاب اول روسیه (١٩٠٥) و انقـلاب هـای مشـروطه در ایران (١٩٠٦) و ترکان جوان در عثمانی (١٩٠٨) بـه منطقـه راه یافـت و بـا ایجـاد تغییـرات اجتماعی و فرهنگی در منطقه ، میراث بیدل را که در میان مخاطبـان شـعر از تمـام لایـه هـای مردم رواج داشت ، در معرض تأویل های تازه تری قرار داد و موجـب دگردیسـی در سـیمای وی شد، تأویل هایی که هرگز تا پیش از وقوع انقلاب اکتبـر ١٩١٧م ـ آن گونـه کـه در بسـتر پس از آن ایجاد شد ـ امکان وقوع نداشت و باید آن را محصول تحولات منطقه و جهـان در این سال ها دانست .