چکیده:
بررسی استعارههایمفهومی هر متن به دلیل خاستگاه شناختی استعارهها، فهمی تازه از شیوۀ ادراک هر نویسنده به دست میدهد؛ درنتیجه بررسی پیوند و ساختار برآمده از استعارههای مفهومی هر متن، راهی به فهم دقیقتر متن، شرح بهتر آن، تحلیل ساختار معنایی و جهانبینی نویسندۀ آن است؛ بنابراین در مقالۀ حاضر میکوشیم به سه سؤال مهم پاسخ دهیم: مهمترین استعارههای مفهومی سوانحالعشاق کداماند؟ این استعارهها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ساختار برآمده از این استعارهها چگونه است؟ برای یافتن پاسخ، به شیوۀ استقرایی، استعارههای مفهومی هر فصل را بهطورجداگانه بررسی و براساس دو معیار «پرتکراربودن» و «جایگاه در ساختار استعارهها»، مهمترین استعارههای متن را مشخص کردیم. بررسیها، گویای این است که «پیوند» مهمترین مفهوم متن است که با عشق درک میشود. سپس «عشق» با حوزههای مفهومی «مرغ»، «آینه»، «گیاه»، «اشتقاق»، «خورشید»، «پادشاه» و «ویرانی» درک میشود. از میان اینها ویرانی نقش ویژهای دارد؛ زیرا این مفهوم برای درک غایت عشق، «فنا»، نیز بهکار میرود. همچنین در جایگاه کلاناستعاره با حوزههای مفهومی «سکر»، «آتش»، «جنگ» و «خورندگی» نمود مییابد. درنهایت مهمترین استعارههای مفهومی متن عبارتاند از: «پیوند عشق است»، «عشق آینه است»، «عشق ویرانی است».
Due to the fact that metaphors are cognitively originated, examining the conceptual metaphors in a text yields a new understanding of the cognition of its author. Therefore, an analysis of the relationship between the conceptual metaphors in a text and the structure arising from those metaphors leads to a more precise understanding and a better explanation of the text, and facilitates the analysis of its semantic structure and the worldview of its author. Thus, the present article attempts to answer three key questions: What are the most important conceptual metaphors in Sawanih al-Ushaq? What is the relationship between these metaphors? What are the characteristics of the structure arising from these metaphors? In an effort to answer those questions inductively, the conceptual metaphors in each chapter were separately examined and the most important metaphors in the text were identified based on the two criteria of ‘frequency’ and ‘position in the structure of metaphors’. The analysis reveals that the conceptual domain of ‘love’ is the most important abstract conceptual domain and is comprehended with the aid of the conceptual domains of ‘bird’, ‘mirror’, ‘plant’, ‘derivation’, ‘sun’, ‘king’, and ‘destruction’. Among them, destruction has a special place as it can be used in order to comprehend the ultimate in love: annihilation. Destruction, as a megametaphor, is embodied by the conceptual domains of ‘intoxication’, ‘fire’, ‘war’, and ‘devouring’. Finally, the most significant conceptual metaphors in Sawanih al-Ushaq are: ‘love is the eternal part of human existence’; ‘love is a mirror’; and ‘love is destruction
خلاصه ماشینی:
فقيه ملک مرزبان و جـواهري (١٣٩٠) نيـز بـه سـاختار سوانح العشاق پرداخته اند؛ به عقيده ايشان تشابه الفـاظ و عبـارات در ابتـدا و انتهـاي مـتن ، تکـرار عبارت ها و نوع گزينش واژه ها و شکل گردش دلالت ها دال بـر سـاختار مـدور ايـن مـتن اسـت ؛ درباره بررسي استعاره هاي مفهومي در متن هاي عرفاني ميتوان به پژوهش هاي زيـر اشـاره کـرد: هاشمي (١٣٩٤) در کتاب عشق صوفيانه در آينـه اسـتعاره اسـتعاره هـاي مفهـومي متـون منثـور عرفاني را بررسي کرده است .
زيرا بخش ازلي وجود انسـان ، ويژگيهايي دارد که با وجود استعاره مفهومي «بخش ازلي وجود انسان عشق است » بـه عشـق اطلاق ميشود، درک هرکدام از اين ويژگيها نيازمند اسـتعاره اي مفهـومي اسـت .
غزالي از سويي مرحله هاي مختلف عشق را بـا حـوزه مفهـومي ديـدن درک ميکند و از ديگرسو، دانستن را به مثابه ديدن ؛ درنتيجه استعاره مفهومي «دانستن ديـدن است »، حلقه ارتباط دو مفهوم عشق و معرفت و نيز اين هماني آن دو است .
مهمترين ظهور زباني اين استعاره در فصل هفتادويکم است ؛ زيرا حوزه مفهومي آينـه در اين فصل همزمان براي درک استعاري معرفت و عشق به کـار رفتـه و ايـن دو مفهـوم را بـر يکديگر منطبق کرده است : «عشق عجب آينه اي است هم عاشق را و هم معشـوق را، هـم در خود ديدن هم در معشوق ديدن و هم در اغيار ديدن .