چکیده:
فرقه مرجئه از جمله گروه های سیاسی- فکری بود که در نخستین سده ی اسلامی با پرهیز از قضاوت در خصوص عقاید و مواضع جناح های فعال در میدان سیاست و اجتماع، پا به عرصه وجود در جامعه پرتلاطم مسلمانی گذاشت. چنین به نظر می رسد که عملکرد دوگانه مرجئه در تاریخ-سازش و مقابله با حکومت- و به تبع آن داوری دو سویه درباره ایشان، به دوگانگی موجود در اندیشه آنان و به تعبیر بهتر ماهیت دو پهلوی کلمه ارجاء و تعریف خاص آن از ایمان ، یعنی دو رکن اصلی تفکر مرجئه باز می گردد. از همین جهت اصطلاح مرجئه برای طیفی از جریان های گوناگون فکری و سیاسی و گاه متضاد و حتی در مورد خوارج و شیعه به کار رفته است. مسئله محوری پژوهش حاضر این است که نوع مواجهه و واکنش فرق مرجئه در سازش و مقابله با امویان چگونه بوده است؟ هدف پژوهش پیش روی آن است که نشان دهد که امویان از این رویکرد دوگانه مرجئه چگونه در جهت مشروعیت یابی خود بهره برداری کردند. این پژوهش با رویکردی انتقادی به پژوهش های پیشین و با نگاه توصیفی –تحلیلی سامان یافته است.
The Murji'ah was one of the political-intellectual groups that in the first century of Islam, by avoiding judging the beliefs and positions of the active factions in the field of politics and society, entered the arena of existence in the turbulent Muslim society. It seems that the dual function of the Murji'ah in history - compromise and confrontation with the government - and consequently the two-sided judgment about them, the duality in their thought and, better, the ambiguous nature of the word Murji'ah and its specific definition of faith, that is, the two main pillars of reference thinking go back. For this reason, the term Murji'ah has been used for a range of different intellectual and political currents and sometimes contradictions, and even in the case of Kharijites and Shiites. The central issue of the present study is what the type of confrontation and reaction of the Murji'ah difference in compromising and confronting the Umayyads was? The aim of this study is to show how the Umayyads used this dual Murji'ah approach to legitimize themselves. This research has been organized with a critical approach to previous research and with a descriptive-analytical view.
خلاصه ماشینی:
درست است که وقتی آنان قدرت را با حق برابر دانستند و مخالفت با حکومت اسلامی را مشروع ندانستند و ازسوی دیگر هر مسلمانی را سزاوار حاکمیت تلقی کردند، عملاً موجب هم سازی قشر عظیمی از مردم با حاکمان اموی شدند و درنتیجه توانستند در منزوی کردن جامعه از دخالت در امور سیاسی مؤثر واقع شوند، اما استناد به این تفکر نتایج متفاوت دیگری نیز در پی داشت، که گاه به رویارویی ایشان و امویان می انجامید.
یکی از علل تفاوت رویکرد این سه گروه دربرابر حاکمیت تفاوت رأی و نظر آنان با یک دیگر درباب ایمان بود که به دوگانگی های موجود در اندیشۀ مرجئه بازمی گردد، به گونه ای که هریک از آنان مصالح خود از آن بهره می بردند، درحالی که مرجئۀ ناب و خالص به تفکیک عمل از ایمان و مؤخردانستن آن از ایمان معتقد بودند، تاحدی که ادای فرائض و عمل را جزو ایمان نمی دانستند و برای آن ارزش قائل نبودند.
4 رویکرد سازش در اندیشۀ مرجئه پدیدۀ ارجاء، در آغاز پیدایش، پدیده ای صرفاً سیاسی بود، اما معتقدان به آنان به سرعت مسئلۀ ایمان و کفر را مطرح کردند، زیرا ازیک سو خوارج را مشاهده کردند که عمل را جزء جدانشدنی ایمان می دانستند و می گفتند: داشتن یکی از آن دو موجب بی نیازی از دیگران نمی شود و هردو را باید توأم داشت و هم چنین آن ها در تفکیر علی (ع)، عثمان، اصحاب جمل، و حکمین با یک دیگر هم عقیده اند (ملطی 1412: 47، 50، 53).