چکیده:
این پژوهش با هدف طراحی و تبیین مدل توانمندسازی حرفهای مدیران زن در ورزش کشور انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. مدیران سازمانهای ورزشی و اساتید مدیریت ورزشی دانشگاهها جامعۀ آماری پژوهش را تشکیل دادند. نمونۀ آماری به تعداد قابل کفایت برای مدلسازی در نرمافزار اسمارت پی.ال.اس. به تعداد 167 نفر برآورد شد. نمونهگیری به روش قضاوتی انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامۀ مستخرج از بخش کیفی با 89 سؤال در مقیاس پنجگزینهای لیکرت بود. روایی ابزار پژوهش از طریق ارزیابی روایی محتوایی (10 نفر)، پایایی (آلفای کرونباخ) و روایی سازه (شاخصهای برازش) تأیید شد. مدل پژوهش شامل سه سطح زمینهای، ساختاری-فرایندی و کارکردی با 10 متغیر اصلی و 22 بُعد آنها بود. نتایج مدلسازی نشان داد که اثر مدیریت ملی (با ضریب مسیر 0.454) و محیط ورزش (با ضریب مسیر 0.373) بر ظرفیت سیستمی معنادار بود. اثر ظرفیت سیستمی بر راهبردپذیری (با ضریب مسیر 0.794)، تأمین اطلاعاتی (با ضریب مسیر 0.776) و بستر سازمانی (با ضریب مسیر 0.700) معنادار مشاهده شد. اثر بستر سازمانی، تأمین اطلاعاتی و راهبردپذیری بر آمادگی شغلی معنادار بود (بهترتیب با ضرایب مسیر 0.897، 0.455 و 0.323). اثر آمادگی شغل نیز بر رویۀ حرفهایسازی (با ضریب مسیر 0.752) و رویۀ توانمندسازی (با ضریب مسیر 0.672) معنادار مشاهده شد. همچنین اثر رویۀ حرفهایسازی و رویۀ توانمندسازی بهترتیب با ضرایب مسیر 0.966 و 0.192 بر نتایج توانمندسازی معنادار بود. براساس یافتههای پژوهش میتوان گفت توانمندسازی حرفهای مدیران زن در سازمانهای ورزشی، حاصل برآیند زنجیرهای از عوامل زمینهای، ساختاری، فرایندی و کارکردی است؛ ازاینرو مداخلۀ مثبت در هریک از عوامل میتواند اثر درخور توجهی بر عملکرد مدیران و تعمیم عدالت جنسیتی در مدیریت سازمانهای ورزشی بگذارد.
The aim of this research was designing and explainingthe model of professional empowerment for female sports managers. The research method was descriptive-correlational. The statistical population consisted of the managers of sport organizations and sport management professors of universities. The statistical sample was estimated as sufficient for modeling in PLS software (n = 167). Sampling was performed by judging method. Research tools consisted of researcher-made questionnaire extracted from the qualitative section with 89 questions at 5-point Likert scale. Validity of the research instrument was confirmed by content validity (n=10), reliability (Cronbach's alpha), and construct validity (fit indices). The research model consisted of three levels of background, structural-process and functional factors with 10 main variables and its 22 dimensions. The results of modeling showed that the effect of national management (0,454) and sport environment (0.373) was significant on systemic capacity. The effect of system capacity was significant on strategism (0.794), information provision (0.776) and organizational platform (0.700). In addition, the effect of organizational platform, information provision and strategism was significant on job readiness (0.897, 0.455 and 0.323). The effect of job readiness was significant on professionalization (0.752) and empowerment (0.672). Finally, the effects of professionalization and empowerment procedure were significant on empowerment results with coefficients of 0.966 and 0.192, respectively. Based on the study findings, we can say the professional empowerment of female managers in sports organizations, is a consequent outcome in a chain of background, structural process, and functional factors. Therefore, positive intervention in each of the factors can have a significant effect on the managers’ performance and generalization of gender justice in the management of sports organizations.
خلاصه ماشینی:
0 International Public License در سيستم امروزي مديريت منابع انساني سازمان ها، ادعاي برابري دو جنس در حقوق سازماني و شايستگي به نحو فراگيري در حال پذيرش است ، اما بين پذيرش عقلاني آن و اجراي آن ، درعمل فاصلة بسياري وجود دارد؛ زيرا هنوز نگرش ها و ارزش هاي جامعة اجتماعي و سازماني ما رويکرد مردسالاري دارد؛ اين در حالي است که مديريت در نظريه ها مفهومي خنثي و غيرجنسيتي است و درواقع ، جنسيت نمي تواند نقش تعيين کننده اي در مديريت داشته باشد (تاج مزيناني و ياسري ، ۲۰۱۳، ۹)؛ ازاين رو فقدان تأمين شرايط مناسب براي توانمندسازي زنان در مديريت و تصميم گيري ، موجب استفاده نشدن حدود نيمي از ظرفيت ها و استعدادهاي دردسترس مي شود.
Durrah, Khdour, Al-Abbadi & Saif 6.
Salas, Martin, Rodríguez, Serrà & Arcos 2.
کليات مديريت در حوزة ورزش نيز نشان مي دهد که مديريت اين حوزه به دليل ماهيت سيستم ورزش در مقايسه با مديريت ساير حوزه ها تخصصي تر و حرفه اي تر است ؛ ازاين رو هم مديريت در سيستم ورزش به توانايي - هايي مانند مهارت هاي نرم نياز دارد که زنان در آن توانمندي بالقوه دارند و هم مديران زن در سازمان هاي ورزشي کشور نيازمند توانمندسازي حرفه اي هستند.
کليات مديريت در حوزة ورزش نيز نشان مي دهد که مديريت اين حوزه به دليل ماهيت سيستم ورزش در مقايسه با مديريت ساير حوزه ها تخصصي تر و حرفه اي تر است ؛ ازاين رو هم مديريت در سيستم ورزش به توانايي - هايي مانند مهارت هاي نرم نياز دارد که زنان در آن توانمندي بالقوه دارند و هم مديران زن در سازمان هاي ورزشي کشور نيازمند توانمندسازي حرفه اي هستند.