خلاصه ماشینی:
"سیره سیاسی خلیفه سوم و بهویژه انحرافات عجیبی که از اصول سیاسی اسلام درعرصه عدالت و مساوات اتفاق افتاد،محور مباحثی گویی پدیدهء آقازادگی چندان هم مستحدثه نیست!«از جمله آنها ابو شحمه فرزند عمر است که خود عمر به وی حد زد،همچنین فرزند دیگرش عبید الله را نیز به دلیل شرابخواری حد زد...
بهطور مثال طبری میگوید:من از نقل آنها اکراه دارم!مؤلف در دستهبندی این دلایل ضمن اشاره به«بدعتهای دینی»از واگذاری امور حکومتی به نزدیکان و رفیقان یاد میکند: «اعتراض دیگری که به عثمان شد،مربوط به واگذاری فرمانداری شهرها به افراد از خاندان بنی امیه بود.
مثلا در نقل مشی ائمه شیعه پس از واقعه کربلا و روش آرام و مسالمتجویانهء ایشان،آمده است: «باید توجه داشت که مشی سیاسی امامان به تبع اصالتی که به کار فرهنگی میدادند و در سیاست،مداخله جدی نداشتند(بیشتر به امید روزی بودند که بتواند جامعه شیعی را شکل دهند و همان زمان نیز آن را در جامعه موجود،حفظ و رهبری میکردند)،بعدها در شیعه امامیه این اثر را باقی گذاشت که برای سیاست موجد چندان اعتباری قائل نبود.
کسانی از اصحاب خود حضرت علی(ع)در مورد نگهداشتن اشراف عرب و قریش و ترجیح آنهاست که امام(ع)سخنانشان را پذیرفته و میفرماید:«آیا به من میگویید تا پیروزی را با ستم به دست آورم؟»بدعتهای دینی که از جمله معضلات امام(ع)عنوان شده همان چیزی است که دراثر آگاهی نداشتن مردم از دین و فرهنگ اسلامی برجامعه تحمیل شده بود:«یکی از این مسائل اینست که کسانی از صحابه و برخی از خلفا با وجود قرآن و سنت و صرفا براساس مصلحتگرایی احکامی را مطرح میکردند..."