چکیده:
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش آموزش از طریق کارگزارهای بومی و غیربومی اجتماعی شدن در مصرفگرایی دانشآموزان نوجوان شهرستان شفت با رویکردی تفسیرگرایانه انجام پذیرفته است. ازاینرو ازنظریات اجتماعی شدن و مصرف نظریهپردازانی مانند بودریلار، سیمل، فرُم، مید، بلومر و کولی استفاده شده است. دادهها از طریق روش کتابخانهای، میدانی و پیمایش و فنون فیشبرداری، مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه جمعآوری و تحلیل گردید. جامعه آماری در مطالعه پیمایشی این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر گروه سنی 18-13ساله شهرستان شفت با تعداد 1693 نفر تشکیل دادند که از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 313 نفر با شیوه نمونهگیری طبقهبندی نسبی انتخاب شدند. نمونهگیری در مطالعه کیفی نیز با فنون مصاحبه و مشاهده به شیوه نظری در منطقه شفت انجام گردیده است. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد بین اجتماعی شدن از طریق کارگزارهایی چون نگرش معلمان به مصرفگرایی، ارتباط با گروه همسالان، مدگرایی، رسانههای جمعی و گردشگران و مقوله مصرفگرایی دانشآموزان رابطه وجود دارد. نتایج مطالعه ثانویه کیفی در تلفیق با پژوهش کمی نشان داد آموزش از طریق میانجیها یا کارگزارهای بومی مانند نگرش معلمان و گروه همسالان و کارگزارهای غیربومی مانند نقش گردشگران و رسانههای جمعی بر مصرفگرایی مؤثر است.
The present article aims to investigate the role of education through indigenous and non-indigenous agents of socialization in the consumerism of students in Shaft city with an interpretive approach. Hence, theories of socialization and consumption by theorists such as Baudrillard, Simmel, Fromm, Mead, Blumer, and cooley have been used. Data were collected and analyzed through library, field and survey methods and techniques of taking notes, observation, interview and questionnaire. The statistical population in the survey study consisted of all female students in the age group of 13-18 years old in Shaft with 1693 people which 313 people were selected using Cochran's sample size formula by relative classification sampling method. Sampling in the qualitative study was done by interview and observation techniques in a theoretical way in the Shaft area. Findings from the study showed that there is a relationship between socialization through agents such as teachers' attitudes toward consumerism, communication with peers, fashion, parents' attitudes, mass media and tourists, and students' consumerism. The results of the qualitative secondary study in combination with quantitative research showed that education through mediators or indigenous agents such as the attitude of teachers and peer groups and non-indigenous agents such as the role of tourists and mass media is effective on consumerism.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي حاصل از پژوهش نشان داد بين اجتماعي شدن از طريق کارگزارهايي چون نگرش معلمان به مصرف گرايي، ارتباط با گروه همسالان ، مدگرايي، رسانه هاي جمعي و گردشگران و مقوله مصرف گرايي دانش آموزان رابطه وجود دارد.
com ٢- کارشناسي ارشد جامعه شناسي، دانشگاه دانش البرز، قزوين تلفيق با پژوهش کمي نشان داد آموزش از طريق ميانجيها يا کارگزارهاي بومي مانند نگرش معلمان و گروه همسالان و کارگزارهاي غيربومي مانند نقش گردشگران و رسانه هاي جمعي بر مصرف گرايي مؤثر است .
تحليل کمي و آماري يافته هاي حاصل از مطالعه پيمايشي بين دانش آموزان بر اساس فرمول همبستگي پيرسون نشان داد: - بين ميزان استفاده از رسانه هاي جمعي و مصرف گرايي رابطه وجود دارد و ميزان همبستگي قوي و جهت همبستگي مثبت است و هراندازه استفاده از رسانه هاي جمعي افزايش يابد، ميزان گرايش دانش آموزان به مصرف گرايي نيز افزايش مييابد.
نتيجه گيري يافته هاي پژوهش کمي نشان داد مهم ترين عنصر در آموزش دانش آموزان رسانه هاي جمعي است ؛ هراندازه استفاده از رسانه هاي جمعي افزايش يابد، ميزان گرايش دانش آموزان به مصرف گرايي نيز افزايش مييابد.
يافته دوم نشان داد بين ميزان ارتباط با گروه همسالان و مصرف گرايي دانش آموزان رابطه وجود دارد و ميزان همبستگي متوسط بالا و جهت همبستگي مثبت است .
يافته سوم نشان داد که بين مدگرايي و مصرف گرايي رابطه وجود دارد و ميزان همبستگي متوسط بالا و جهت همبستگي مثبت است و هراندازه ميزان مدگرايي افزايش يابد، ميزان گرايش دانش آموزان به مصرف گرايي نيز افزايش مييابد.